منتشر شده در نشریه زن آزاد شماره ۱۰
http://issuu.com/fitneh/docs/250913-zan_e_azad10
چند سال پيش بود كه در يك كارگاه آموزشى شركت كردم. يكى از تمرينها ى اين كارگاه " تمرين اعتماد كردن" نام داشت. آموزش دهنده از ما خواست كه هر كدام يك موضوع محرمانه در زندگيمان را كه برايمان مهم است به فرد كنار دستيمان بگوييم و عكس العمل خود را تجزيه و تحليل كنيم. حدود ١٠ نفر بوديم و دخترى كه در كنارم نشسته بود خودش را به من معرفى كرد و " رازش" را در گوشم اينچنين گفت: " من را ختنه كردند و به اين طريق تمام تمايلات جنسيم را مختل كرده اند" صدا و نگاهش حزن خاصى داشت. نميدانستم چه بگويم،انتظار نداشتم كه او اين را بگويد و سكوت كردم. به نظر ميامد كه براى او صحبت كردن بيشتر از فاجعه اى كه بر سرش آمده بود و همچنین براى من گوش كردن به آن بسيار سنگين بود. تنها چيزى كه به او گفتم اين بود كه واقعا متاسفم چنين مسئله اى برايش پيش آمده است و ديگر در موردش صحبت نكرديم.
در آنزمان در مورد ختنه اطلاعات زيادى نداشتم اما جمله همكلاسيم در ذهنم ثبت شد. بعد از آن چندين داستان در مورد دختران در سومالى خواندم كه در سنين كودكى مورد عمل وحشيانه ختنه قرار گرفته بودند تا " زنان خوب و منزهى به بار بيايند و شوهرانشان را خوشبخت كنند" . برخى از اين "زنان آينده" دخترانى بودند كه به خاطر عفونت پس از ختنه جانشان را از دست داده بودند، دخترانى بودند كه پس از ختنه حتى عمل ساده دفع ادرار درد و شكنجه هرروزه زندگيشان بود، سكس كردن بدترين شكنجه زندگى و زايمان طبيعى دردى غير قابل تصور برايشان بود. دختران را ختنه ميكنند تا ديگر نتوانند از سكس لذت ببرند، ميزان ميل جنسيشان كاهش يابد و رابطه جنسى خارج از ازدواج و يا قبل از ازدواج نداشته باشند.
بر اساس تحقيقات يونيسف، در كشورهايى كه ختنه كردن دختر رايج است، بيش از ١٢٥ ميليون دختر و زن ختنه شده اند و سى ميليون دختر ديگر در دهه آتى در معرض خطر ختنه شدن قرار دارند. طبق آمار تا سال ٢٠٠٧ در انگلستان بيش از ٦٦هزار زن قربانى اشكال مختلف ختنه شده اند و در حال حاضر نيز بيش از شش هزار دختر در لندن، كه اكثرا پدر و مادرشان سوماليايى هستند در معرض خطر ختنه شدن قرار دارند. ختنه كردنن از سال ١۹۸٥ در بريتانيا غير قانونى اعلام شده است و برخى سازمانهاى غير دولتى در تلاش هستند تا در اين مورد آگاهگرى كنند. برخى سازمانها ى مدافع كودكان و زنان خط تلفن مجانى براى گزارش احتمال ختنه احداث كرده اند و معلمان نيز در اين زمينه آموزش دیده اند تا دانش آموزان را با خطرت ختنه آشنا كنند. عليرغم همه اينها اين جنايت كماكان ادامه دارد. در طول ٢۸ سال اخير كه ختنه كردن در انگلستان غير قانونى شده است حتى يك مورد از مرتكبين ختنه دردادگاه محكوم نشده اند، اين در حالى است كه در فرانسه تا حال دست كم صد مورد از مرتكبين محكوم شده اند.
طبعا آمار و ارقام اعلام شده به هيچ عنوان نماينده واقعيت موجود نيست چرا كه بسيارى از ختنه ها در اشكال مختلف و در خفا صورت ميگيرد. بحث در رابطه با ختنه و تاثيرات انسانى، جسمى و روحى، فلسفه وجوديش و عواملى كه باعث بازتوليد اين جنايت ميگردد بسيار وسيع است و در اين نوشته كوتاه نميگنجد، به همين دليل مايلم تنها به چند نكته كه از نظر من بايد در بحث ختنه مورد توجه قرار بگيرد به طور خلاصه اشاره كنم.
در بحث ختنه بايد در مورد عمق و ابعاد اين جنايت و از مذهب به عنوان ريشه اين جنايت صحبت كرد. نميتوان عليه ختنه صحبت كرد اما از مذهبى كه در آن زن انسان به حساب نميايد و حق ندارد هيچگونه لذت جنسی و اختيارى از خود داشته باشد صحبت نكرد. در بسيارى از ادبيات موجود از ختنه بعنوان " قطع عضو جنسى زن" (Female Genital Mutilation) اسم برده ميشود در حالى كه اين به نظر من هنوز عمق فاجعه را نشان نميدهد و ختنه را فقط به عنوان يك عمل قطع عضو تنزل ميدهد كه در خود بشدت فجيع است. تعدادى از مدافعين حقوق زنان وقتى در مورد ختنه صحبت ميكنند از ترم " قطع اميال جنسى زن" يا به انگليسي (Female Sexual Mutilation) اسم ميبردند كه به نظر من ترم درستترى است چرا كه ميگويد با ختنه كردن تنها يك عضو بدن قطع نميشود بلكه كل تمايلات جنسى يك زن و تمام زندگيش مختل ميشود.
دولتها مسئول حفظ سلامت جسمى و روحى دخترانى هستند كه در خطر ختنه شدن قرار دارند. ميليونها دختر و زن در دنيا تا حال ختنه شده اند و جنايتى با اين ابعاد هر روزه در دنيا اتفاق ميافتد اما به طور واقعى ميزان انعكاس اين جنايت در رسانه ها و در گزارشات حقوق بشر به چه ميزان است؟ قانون در كشورهاى مختلف چقدر قاطعانه با مرتكبين اين جنايت برخورد كرده است؟ دولتها و حتى متاسفانه برخى از سازمانهاى غير دولتى نيز به ختنه بعنوان مسئله اى فرهنگى نگاه كرده و آگاهگرى را به عنوان راه چاره نشان ميدهند و طبق معمول از تقدس نسبيت فرهنگى صحبت ميكنند و عملا بخشى از زنان را از حقوق مساوى محروم ميكنند. ساالها پيش زمانى كه " قتل هاى ناموسى" در كشورها ى اروپايى اتفاق ميافتاد، مجرم در دادگاه محكوم نميشد چرا كه دادگاه ميگفت اين فرهنگ فرد مهاجر است. سالها طول كشيد تا فعالين مدافع حقوق زنان در اغلب كشورهاى اروپايى اين واقعيت را به دولتها و سيستم قضايشان تحميل كردند كه " قتل ناموسى" تنها خشونت خانوادگى نيست بلكه جنايت است و بايد به عنوان يك جنايت با آن برخورد شود. حال ديگر تعداد زيادى از كشورهاى اروپايى مرتكبين به قتلهاى ناموسى را مورد پيگرد قرار داده و به عنوان يك جرم جنايى شخص را محاكمه ميكنند. در مورد ختنه نيز بايد چنين اتفاقى بيافتد.
ختنه يك جنايت است اما به نظر ميايد دنيا و بالاخص دولتها هنوز به چشم جنايت به آن نگاه نكرده و يا نميخواهند نگاه كنند. دولتها حاضر نيستند هزينه زيادى به پيشگيرى و تحت تعقيب قرار دادن مجرمين اين جنايت اختصاص بدهند. به نظر ميايد از نظر دولتها جان اين دختران ارزشى ندارد چرا كه اتفاقى خود و يا پدر و مادرشان در كشور و فرهنگى بدنيا آمده اند كه ختنه فرهنگ رايج در آن كشور ميباشد. طبق آخرين اخبار، گفته شده است كه پس از ٢۸ سال، امسال قرار است براى اولين بار يك مورد از مرتكبين ختنه كردن دختران در دادگاهى در انگلستان محكوم شود! سئوال اينست چرا در حالى كه جنايت ختنه زندگى هزاران دختر و زن مهاجر را در همين انگلستان از بين برده است هيچ كسى تا حال محكوم نشده است؟ دولتهاى حاكم در كشورهاى اروپايى چشمان خود را بسته و كار موثرى از پيش نميبرند و در عوض مسئوليت را به دوش فرد قربانى و يا سازمانهاى خيريه مياندازند. ميگويند خط تلفن كمك رسانى گذاشته اند تا قربانيان ختنه به سازمانهايى كه در اين زمينه فعاليت ميكنند خبر بدهند. طبعا اين بسيار مفيد است اما كافى نبوده و در بسيارى مواقع موثر هم نميباشد. دختر خردسالى را مجسم كنيد كه در لندن به مدرسه ميرود و تا قبل از تعطيلى تابستان مثل ساير دختران دنياى شاد كودكانه اش را داشته است. در طول تابستان پدر و مادرش وى را به كشور ديگرى برده و يا در خفا در منزل ختنه ميكنند. امروز اين دختر در حالى روز اول مدرسه اش را شروع ميكند كه در شوك كامل بسر ميبرد، نميداند چرا ختنه اش كرده اند؟ چرا نميتواند مثل قبل راحت به دستشويى برود و هر بار درد دارد؟ چرا احساس ميكند متفاوت از ساير دختران است؟ چرا پدرو مادرش تهديدش كرده اند به كسى نگويد؟ و هزاران چراى ديگر. .... دولت انتظار دارد اين دختر خردسال با وضعيت روحى روانى كه در آن قرار دارد به معلمش بگويد كه ختنه شده است؟؟؟؟؟ واقعيت اينست كه دولت مسئوليت را از دوش خود بر ميدارد و به دوش اين دختر خردسال ميگذارد.
آگاهگرى در رابطه با جنايت ختنه بسيار مهم است اما كافى نيست. سازمانهای مدافع حقوق كودكان و زنان بايد با كارزارهاى وسيع جهانى دولتها را مجبور كنند كه ختنه را به عنوان يك عمل جنايتكارانه به رسميت بشناسند، مرتكبين جنايت ختنه را تحت پيگرد قرار داده و در دادگاه محاكمه كنند. قوانين پيشرفته در اكثر مواقع قادرند جلوى اجراى فرهنگ و سنن عقب افتاده را بگيرند به اين شرط كه اين قوانين تنها بر روى كاغذ نماند و ضمانت اجرايى داشته باشد.
شيوا محبوبى
١٣ سپتامبر ٢٠١٣
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر