حجاب اجباری از همان آغاز که با احتیاط از سوی رهبر انقلاب اعلام شد در ایران اعتراض بر انگیخت. جمع بزرگی از زنان نخستین تظاهرات اعتراضی پس از انقلاب را به انگیزه ی برخورد با حجاب اجباری بر پا کردند. آن روزگار هنوز کمپین به فرهنگ سیاسی ما وارد نشده بود و اعتراض به صورت های دیگری در سطح کشور شکل می گرفت. تا کنون که بیش از سه دهه از آن می گذرد، پلیس مجری قانون حجاب اجباری توفیقی در پایان بخشیدن به این اعتراض که پیاپی از نسلی به نسل دیگری از زنان منتقل می شود و شکلهای جدید به خود می گیرد نداشته است. پیداست که جمع بزرگی از مادران ایرانی، اعتراض به حجاب اجباری را در جای میراث به دختران خود می سپارند و روند اعتراضی در تداوم خود بیش از پیش سیاسی می شود. البته در ایران سالهاست که بی حجاب نداریم، ولی کم نیستند زنانی که زیر بار سنگین مجازات شلاق، زندان، جزای نقدی، برخوردهای توهین آمیز و حتا اخراج از مراکز اشتغال، به گونه ای حجاب خود را انتخاب می کنند که نشانه های آشکاری است از اعتراض به اصل حجاب و پرده بر می دارد از اراده ای سیاسی که پشتوانه ی آن است. اراده ای که در صدد است آینده ی سیاسی ایران را با مشخصات دیگری طراحی کند. این اراده خارج از کشور فرصت سازمان دهی کمپین ها را در فضای مجازی از دست نمی دهد. اما درون کشور زنان معترض در برابر پلیس خاصی که مزد می گیرد تا آنها را دستگیر کند با حجابی که مطلوب بازوهای امنیتی نیست می خرامند و خطر می کنند. بنابراین زنان ایرانی متناسب با امکانات ، درون و بیرون کشور، آشکار و پنهان با مجریان و آمران حجاب اجباری رو یا رو می شوند. در آخرین اقدام زنان مقیم خارج کمپین راه اندازی کرده اند و مردانی با آنها همراه شده اند. بی گمان آنان ساده اندیش نیستند و می دانند راهی دراز در پیش است و در هر حال نمی شود دست روی دست گذاشت.
زمان می گذرد. زنان ناراضی ایرانی که حجاب اجباری را توهین به مقام انسانی و حقوق فردی خود تلقی می کنند، در سالهای پس از انقلاب تا کنون به هر شگردی پناه برده اند و نگذاشته اند از حرارت و گرمای خبر اعتراض آنها نسبت به حجاب اجباری فرو کاسته بشود. jتشکیل کمپین تنها یکی از بسیار ترفندهائی است که با هدف حفظ این وجهه ی اعتراضی درمیان خبرها نشسته است. با آن که در وضع موجود مرغ بازیگر یکه تاز در عرصه ی خبر های ایران است، اعتراض به حجاب اجباری همچنان فضائی از رسانه ها را در اختیار دارد. خوشبختانه علی مطهری نماینده ی مجلس که منتقد دولت است، کاسه ی داغ تر از آش شده و دولت احمدی نژاد را به بهانه ی ترویج بدحجابی نقد می کند. در نتیجه می شود این گونه هم به کمپین نگاه کرد که در کار برخورد با نگرش رادیکال و زن ستیزی است که علی مطهری آن را در مجلس نمایندگی می کند و دیگران در جاهای دیگری از مراکز حکومتی. از این زاویه کمپین ضد حجاب اجباری به شدت هویت سیاسی پیدا می کند و با زیگران حکومتی را در ساز و کارهای درون ساختار سیاسی کشور به چالش می کشد و چه بسا بخشی از انرژی نهادهای اطلاعاتی کشور صرف آن می شود. این نیزحکایتی است از منازعات سیاسی مردم با حکومتی که در امر خصوصی شهروندان مداخله می کند.
آن چه به این کمپین و حرکتهائی مانند آن قدرت تبلیغات سیاسی می بخشد و آن را به نیروهای مخالف و پراکنده پیوند می زند، این است که مردان در راه اندازی اش نقش ایفا می کنند. دو جنسی بودن اعتراض نسبت به حجاب اجباری که از آغاز انقلاب با آن آشنا شده ایم، جریان پر توانی را در بطن جامعه ی ایران رشد داده است که هرچند در شرایط سرکوب، ظرفیت تئوریک آن بیش از ظرفیت عملی و اجرائی آن است، ولی یک منبع و سرمایه ی اجتماعی است که در بزنگاه تاریخی خاصی به شدت آشکار و فعال می شود. به علاوه در حال حاضر دستکم این فایده را دارد که انگیزه های اعتراضی زنان درون کشور با اطلاع از این کمپین ها و حرکتها تقویت شده و آمادگی بیشتری پیدا می کنند تا کار را زیر سرکوب ادامه دهند و در فرصتی دیگر به صورت سازمان یا فته خود را تعریف کنند.
می شود به این تلاش های از راه دور بها نداد. اما اگر بپذیریم که تحول خواهی و گرایش های جدی برای گذار از یک مرحله ی سیاسی، بدون تداوم در طرح مطالبات به شیوه های گوناگون، ممکن نمی شود، هر یک از این تلاش ها حلقه ای است از بسیار حلقه ها که به ظاهر ارتباطش با دیگر حلقه ها مفقود است و ناگهان در شرایط خاص خلاف این تصور اتفاق می افتد و حلقه ها به هم می پیوندند. حرکتهای کوچک و متناسب با امکانات، انگیزه های گذار را در شرایط دشوار زنده نگاه می دارد. این گرانقدرترین چرائی راه اندازی کمپین ضد حجاب اجباری است.
از زنان و دختران سرزمینم می خواهم که هرچند به نظر مشکل و غیر ممکن می اید ولی در برابر حجاب اجباری مبارزه کنند .
هشت مارس پیش روست در مقاله ای که از شیوا محبوبی خواندم چنین نوشته بود که :
"8 ﻣﺎﺭﺱ ﺩﺭ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻣﻌﻨﺎﻳﻰ ﻓﺮﺍﺗﺮ ﺍﺯ ﺻﺮﻓﺎ ﺑﺮﮔﺰﺍﺭﻯ ﻳﻚ
ﺭﻭﺯ ﺩﺍﺭﺩ , ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﺯﻧﺎﻥ ﻣﺘﻌﻠﻖ ﻧﻴﺴﺖ , ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﻳﺮﺍﻥ
ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺍﺳﺖ . ﻫﺸﺖ ﻣﺎﺭﺱ ﺳﻤﺒﻞ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﻣﺮﺩﻡ ﻋﻠﻴﻪ
ﺳﺘﻤﻜﺸﻰ ﺯﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ٣٣ ﺳﺎﻝ ﺍﺧﻴﺮ ﻣﻴﺒﺎﺷﺪ . ﺩﺭ ﻫﺸﺖ
ﻣﺎﺭﺱ ﺍﻣﺴﺎﻝ ﺑﻪ ﺧﻴﺎﺑﺎﻧﻬﺎ ﺑﻴﺎﻳﻴﻢ ﻭ ﺻﺪﺍﻯ ﺑﺮﺍﺑﺮﻯ ﻃﻠﺒﻰ ﺭﺍ
ﺑﻪ ﮔﻮﺵ ﺟﻬﺎﻧﻴﺎﻥ ﺑﺮﺳﺎﻧﻴﻢ . ﺩﺭ ﻫﺸﺖ ﻣﺎﺭﺱ ﺍﻣﺴﺎﻝ
ﺧﻮﺍﺳﺘﺎﺭ ﺁﺯﺍﺩﻯ ﻓﻌﺎﻟﻴﻦ ﺣﻘﻮﻕ ﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﺗﻤﺎﻣﻰ ﺯﻧﺪﺍﻧﻴﺎﻥ ﺳﻴﺎﺳﻲ
ﺑﺸﻮﻳﻢ .
ﺯﻧﺪﻩ ﺑﺎﺩ ﺑﺮﺍﺑﺮﻯ
ﺯﻧﺪﻩ ﺑﺎﺩ ﻫﺸﺖ ﻣﺎﺭﺱ ﺭﻭﺯ ﺟﻬﺎﻧﻰ ﺯﻥ"
از زنان و دختران سرزمینم می خواهم که هرچند به نظر مشکل و غیر ممکن می اید ولی در برابر حجاب اجباری مبارزه کنند .
هشت مارس پیش روست در مقاله ای که از شیوا محبوبی خواندم چنین نوشته بود که :
"8 ﻣﺎﺭﺱ ﺩﺭ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻣﻌﻨﺎﻳﻰ ﻓﺮﺍﺗﺮ ﺍﺯ ﺻﺮﻓﺎ ﺑﺮﮔﺰﺍﺭﻯ ﻳﻚ
ﺭﻭﺯ ﺩﺍﺭﺩ , ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﺯﻧﺎﻥ ﻣﺘﻌﻠﻖ ﻧﻴﺴﺖ , ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﻳﺮﺍﻥ
ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺍﺳﺖ . ﻫﺸﺖ ﻣﺎﺭﺱ ﺳﻤﺒﻞ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﻣﺮﺩﻡ ﻋﻠﻴﻪ
ﺳﺘﻤﻜﺸﻰ ﺯﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ٣٣ ﺳﺎﻝ ﺍﺧﻴﺮ ﻣﻴﺒﺎﺷﺪ . ﺩﺭ ﻫﺸﺖ
ﻣﺎﺭﺱ ﺍﻣﺴﺎﻝ ﺑﻪ ﺧﻴﺎﺑﺎﻧﻬﺎ ﺑﻴﺎﻳﻴﻢ ﻭ ﺻﺪﺍﻯ ﺑﺮﺍﺑﺮﻯ ﻃﻠﺒﻰ ﺭﺍ
ﺑﻪ ﮔﻮﺵ ﺟﻬﺎﻧﻴﺎﻥ ﺑﺮﺳﺎﻧﻴﻢ . ﺩﺭ ﻫﺸﺖ ﻣﺎﺭﺱ ﺍﻣﺴﺎﻝ
ﺧﻮﺍﺳﺘﺎﺭ ﺁﺯﺍﺩﻯ ﻓﻌﺎﻟﻴﻦ ﺣﻘﻮﻕ ﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﺗﻤﺎﻣﻰ ﺯﻧﺪﺍﻧﻴﺎﻥ ﺳﻴﺎﺳﻲ
ﺑﺸﻮﻳﻢ .
ﺯﻧﺪﻩ ﺑﺎﺩ ﺑﺮﺍﺑﺮﻯ
ﺯﻧﺪﻩ ﺑﺎﺩ ﻫﺸﺖ ﻣﺎﺭﺱ ﺭﻭﺯ ﺟﻬﺎﻧﻰ ﺯﻥ"
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر