۱۳۹۱ آذر ۲۵, شنبه

اساس اسوسیالیسم انسان است.

زنده باد آزادی برابری،حکومت کارگری



ممانعت از پیگیری درمان عبدالله مومنی در زندان اوین


اعزام عبدالله مومنی فعال سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین به بیمارستان، بدون ارایه دلیل و به شکلی غیر متعارف متوقف شده است.
به گزارش کلمه، مدتی است علیرغم صدور مجوز پزشکی قانونی و تاکید پزشکان مبنی بر لزوم اعزام عبدالله مومنی سخنگوی دربند سازمان ادوار تحکیم جهت پی گیری و انجام معاینات تشخیصی به بیمارستانی خارج از زندان اوین، از اجرایی شدنِ این امر جلوگیری بعمل می آید.
عبدالله مومنی که چهل و دومین ماه حبس خود را می گذراند طی قریب به ۳سال گذشته از حتی یک روز مرخصی محروم بوده و این در حالی است که وی از ناراحتی کلیه و مثانه و همچنین بیماری پوستی رنج می برد و اقدامات درمانی وی نیز مرتبا با اخلال از سوی دادستانی مواجه می شود.
این فعال سیاسی روز سی‌ام خرداد سال ۸۸ در محل ستاد شهروند آزاد بازداشت و بیش از سه ماه را در سلول‌های انفرادی بندهای ۲۰۹ و ۲۴۰ و زیر شکنجه به سر برد که بیش از ۴۰ روز آن در بی‌خبری کامل گذشت. وی اسفندماه‌‌ همان سال به مرخصی آمد، اما پس از بازگشت به زندان در فروردین ماه سال ۸۹، تاکنون نتوانسته به مرخصی بیاید.
او در طول مدت مرخصی هم بارها توسط بازجویانش احضار شد؛ آنها از او خواسته بودند علیه رهبران جنبش سبز و دفتر تحکیم وحدت و جنبش دانشجویی در رسانه ها و دانشگاه ها مصاحبه و سخنرانی کند، اما مومنی از پذیرش درخواست بازجوها سر باز زد و به زندان بازگشت.

۱۳۹۱ آذر ۲۴, جمعه

جلوگیری قاضی از درمان رضا انتصاری، زندانی سیاسی


قاضی پرونده رضا انتصاری، خبرنگار و عکاس خبری و از مدیران سایت مجذوبان نور، همچنان مانع از درمان این زندانی سیاسی می‌شود.
بنا به گزارش تارنمای مجذوبان نور، ارگان دراویش نعمت اللهی گنادبادی، آقای انتصاری شهریور سال گذشته در یورش نیروهای امنیتی به دفتر سایت مجذوبان نور از ناحیه انگشت دست چپ آسیب دید و به علت اینکه در روزهای نخستین آسیب دیدگی از درمان فوری و مناسب بهره‌مند نشد، اکنون از ناحیه این عضو با مشکل حرکتی جدی رو به رو شده است.
این درحالی است که بنا به گفته خانواده آقای انتصاری، درمان انگشت آسیب دیده وی تا کنون بدون نتیجه بوده است.
تعلل در روند درمان اولیه انگشت دست وی که پارسال به هنگام دستگیری توسط نیروهای امنیتی، آسیب دید مهم‌ترین عامل بی‌نتیجه بودن درمان‌های فعلی اعلام شده است.
بنا به گفته نزدیکان این فعال حقوق دراویش گنابادی، وی روز‌ها پس از ضرب و شتم، یک بار توسط ماموران زندان برای مداوا منتقل شد، اما عدم انجام درمان درست و کامل و بازگردان فوری او به بیمارستان مشکل دست وی را به نقصی دایمی و حل نشدنی تبدیل کرد.
خانواده رضا انتصاری اعلام کرد که پس از درخواست‌های مکرر بالاخره او را پس از یک سال به بیماستان مننقل کردند، اما پزشک معالج که تاخیر یک ساله را مسبب از بین رفتن شانس درمان دانسته است، اقدام به برگزاری دوره فشرده فیزیوتراپی کرده که به دلیل نامه قاضی پرونده (صلواتی) این دوره درمانی نیز نا‌تمام ماند و وی به زندان بازگردانده شد.
این فعال حقوق دراویش به دلیل غیرقانونی دانستن روند دادرسی از شرکت در دادگاهی که قرار بود در تاریخ ۲۱ آبان ماه برگزار شود خودداری کرده است، به همین دلیل قاضی پرونده نیز وی را از امکانات درمانی محروم و طی نامه‌ای دستور بازگرداندن او به زندان را صادر کرد.
رضا انتصاری از مدیران سایت مجذوبان نور، خبرنگار و عکاس خبری است که سال‌ها در زمینه تصویر برداری و تهیه و تولید برنامه‌های خبری و مستند با شبکه‌های مختلف برون مرزی و شبکه خبر و نیز گروه‌های تولیدی همکاری کرده است.
وی از سال ۸۸ به دلایل واهی از ادامه کار در صدا و سیما ممنوع شد. پس از شدت یافتن سخت گیری‌ها بر دراویش گنابادی و تضییع حقوق اولیه آنان در اجتماع، وی به همراه گروهی از همفکرانش در سایت مجذوبان نور پایگاه خبری دراویش گنابادی، در فضای بایکوت خبری دراویش، به انتشار اخبار و پیگری حقوق آنان می‌پرداخت تا اینکه در پی حمله نیروهای امنیتی در شهریور سال گذشته دستگیر و به زندان اوین تهران منتقل شد.
او ۱۶ ماه گذشته را بدون دریافت هیچ حکمی و بدون برگزاری دادگاه به همراه شش وکیل و فعال حقوق دراویش دیگر، در بند ۳۵۰ زندان سپری کرده است.

بازداشت و ضرب و شتم شرکت کنندگان در مراسم چهلم ستار بهشتی


 مامورین امنیتی شرکت کنندگان در مراسم ستار بهشتی را مورد ضرب و شتم قرار دادند و تعدادی را بازداشت کردند.
بنا به اطلاع گزارشگران  ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، برگزاری مراسم چهلم ستار بهشتی در امامزاده محمد تقی رباط کریم با ضرب و شتم و بازداشت اعضای خانواده وی و حاضران همراه بود.
پس از این که مادر و خواهر ستار بهشتی از شرکت کنندگان خواستند تا برای برگزاری مراسم از امامزاده به خانه ی خواهر وی بروند؛ نیروهای امنیتی و لباس شخصی به صورت پراکنده اقدام به ضرب و شتم و بازداشت شهروندان کردند.
همچنین پنج نفر از ماموران امنیتی اقدام یه ضرب و شتم مادر ستار بهشتی کردند و پای وی از ناحیه ی زانو به پایین دچار زخم و جراحت شد.
یکی از شرکت کنندگان در این مراسم به گزارشگر هرانا گفت:"یکی از ماموران موهای مادر ستار بهشتی را روی زمین می کشید."
همچنین اصغر بهشتی برادر ستار بهشتی در لحظه ای که قصد دعوت چند تن از شرکت کنندگان به خانه ی خواهر ستار را داشت توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد و تا دو ساعت را در بازداشت نیروهای امنیتی گذراند.
گزارش یکی از شرکت کنندگان در مراسم می‌افزاید: یکی از شرکت کنندگان به نام احمد تقوی نیز بازداشت شده است.
تاکنون آمار دقیقی از بازداشت شدگان در مراسم در دست نیست.

۱۳۹۱ آذر ۲۲, چهارشنبه

انتقال وحید اصغری به انفرادی و اعلام اعتصاب غذا


وحید اصغری وب نگار زندانی در بند ۳۵۰ اوین بدستور قاضی پرونده خود به سلول انفرادی بند ۲۴۰ منتقل شد و ۳ هفته نیز ممنوع الملاقات گردید و به همین سبب دست به اعتصاب غذا زد.
بنا به اطلاع گزارشگران ، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، شنبه ۱۸ آذر ماه وحید اصغری بدلیل اینکه حاضر به شرکت در جلسه دادگاه خود نشده بود به دستور قاضی پرونده خود برای ۱۰ روز به سلول انفرادی بند ۲۴۰ اوین منتقل شد.
قاضی ابوالقاسم صلواتی همچنین دستور به ممنوعیت ۳ هفته‌ای ملاقات برای این زندانی سیاسی را صادر کرده است.
وحید اصغری که دلیل شرکت نکردن خود در جلسه دادگاه را دلایلی چون عدم صلاحیت دادگاه و سوء استفاده صلواتی از حضور فیزیکی متهم برای حکمهای از پیش تعیین شده و نیز اجبار به پوشیدن لباس زندان و دستبند عنوان کرد، هنگام انتقال به سلول انفرادی با سرودهای میهنی و حماسی بدرقه شد.
وی در هنگام خروج از بند به سایر زندانیان اعلام کرد که دست به اعتصاب غذا خواهد زد.
وحید اصغری که از سوی دادگاه انقلاب به اتهام راه اندازی سایت‌های مستهجن، ضد دینی و سیاسی به اعدام محکوم شده است در سال ۸۷ همزمان با بازداشت جمعی از فعالین سایبری در یک پروژه امنیتی از سوی اطلاعات سپاه بازداشت شده بود.
شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی برای دیگر متهم این پرونده به نام‌ سعید ملک‌پور نیز که تحت عنوان پروندهٔ مضلین محاکمه شدند، حکم اعدام صادر کرده بود و هم‌چنین دیگر متهم این پرونده، حسن سی‌سختی را به حبس ابد محکوم نموده است. نامبردگان هم‌اکنون در زندان اوین به‌سر می‌برند.
گفتنی است، غلامرضا خسروی درروز ملاقات دوشنبه ۲۰ آذر ماه باوجود حضور خانواده و درخواست ملاقات آن‌ها، جهت اعتراض به نوع برخورد با وحید اصغری از حضور در ملاقات سرباز زد و با درخواستهای مکرر خانواده نیز راضی به ملاقات نشد.
لازم به یادآوریست، پیش‌تر نیز قاضی صلواتی چنین برخوردی را با علی معزی انجام داده بود و وی کماکان ممنوع الملاقات است.

۱۳۹۱ آذر ۲۱, سه‌شنبه

بازداشت ۳۰ نفر در ارتباط با استدیو‌های زیر زمینی


 برخی رسانه‌های نزدیک به منابع امنیتی گزارش داده‌اند که تعداد زیادی استودیوی زیر زمینی کشف و ۳۰تن از عوامل این شبکه‌ها بازداشت شده‌اند.
باشگاه خبرنگاران جوان از قول برخی "منابع آگاه" ضمن اعلام این خبر مدعی شد: "شبکه گسترده‌ای از عوامل همراهی کننده با شبکه‌های ماهواره‌ای بیگانه، ضدانقلاب، شبکه‌های مارک دار وابسته به سرویس‌های جاسوسی دشمنان ملت ایران و متصل به فرقه ضاله بهائیت ایجاد شده بود که با دریافت وجوه کلان، آن هم از مجاری و روش‌های موسوم به پولشوئی و با اغفال تعدادی از افراد ساده لوح، به تامین برنامه برای شبکه‌های ضدانقلاب، مبتذل و ضداسلامی می‌پرداختند."
وی ادامه داد: "این شبکه گسترده که خطوط قرمز اخلاقی، اعتقادی و فرهنگی جامعه را زیر پا گذاشته بودند، شناسایی و منهدم گردید."
این منبع در ادامه ادعاهای خود افزود: "با توجه به پیچیدگی اقدامات این تیم‌های زیرزمینی که با رعایت حداکثر ملاحظات حفاظتی و به شکل کاملا دستوری-تشکیلاتی عمل می‌کردند، به ناگزیر تیم امنیتی کشور تصمیم به ورود به این پرونده را گرفت و پس از انجام شناسایی دقیق، به سرعت با همکاری دستگاه قضایی، موفق به اقدام همزمان و بازداشت متهمین شد."
این منبع گفت: "یکی از مهم‌ترین شکار‌هایی که به احتمال زیاد عملیات فوق الذکر را تسهیل نمود، بازداشت مدتی پیش مدیر یکی از شبکه‌های ماهواره‌ای معاند (مستقر در آمریکا) بود که با دام گذاری دقیق و هدفمند، این فرد به تور ضابطین قوه قضائیه افتاده و احتمالا بخشی از پیش پرده‌های ماجرای استودیوهای زیرزمینی را افشا کرده بود."

نسرین ستوده


ﻭﺍﯼ ﻭﺍﯼ ﻭﺍﯼ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺍﯼ ﻧﺴﺮﯾﻦ ﺳﺘﻮﺩﻧﯽ .....
ﭼﯿﺴﺖ ﺩﺭﻭﻥ ﺗﻮ ﮐﻪ ﺳﺮﺍﭘﺎ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﯼ؟
ﺟﻨﺲ ﺗﻮ ﺍﺯ ﭼﯿﺴﺖ؟
ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻭ ﺣﺒﺲ ﻭ ﺣﺮﻑ ﺯﻭﺭ .... ﺣﺎﻻ ﻫﻢ ﺍﻋﺘﺼﺎﺏ
ﻏﺬﺍ .... ؟ !
ﺑﺮﺍﺳﺘﯽ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺣﻖ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺩﻓﺎﻉ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﻣﺤﮑﻮﻡ ﺑﻪ
ﺣﺒﺲ ﺷﺪﯼ؟
ﺍﺯ ﺣﻖ ﻣﻦ ﻭ ﺍﻣﺜﺎﻟﻢ ... ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ
ﺍﯾﻦ ﺣﻖ ﭼﻘﺪﺭ ﺣﻖ ﺑﻮﺩﻩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺣﺮﻑ ﺯﻭﺭ ﺁﻧﺮﺍ ﺯﯾﺮ ﭘﺎ ﻟﻪ
ﮐﺮﺩﻧﺪ؟
ﺍﯾﻦ ﺣﻖ ﭼﻘﺪﺭ ﺣﻖ ﺑﻮﺩﻩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺯﻭﺭ ﺩﻟﺸﺎﻥ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﯾﺪﺍﺭ
ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﺖ ﻭ ﻫﻤﺴﺮﺕ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ؟
ﺍﯾﻦ ﺣﻖ ﭼﻪ ﺑﻮﺩ ﻧﺴﺮﯾﻦ ﺳﺘﻮﺩﻧﯽ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﻣﻦ؟
ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻣﺮﺩﻩ ﭘﺮﺳﺘﯽ ﮐﻨﻢ ﻧﺴﺮﯾﻨﻢ ....ﺯﺑﺎﻧﻢ ﻻﻝ
ﺷﻮﺩ .ﻣﺮﺩﻩ
ﭼﯿﺴﺖ ....
ﺗﻮ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﯼ ﻭ ﺣﻀﻮﺭﺕ ﺭﺍ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯿﮑﻨﻢ ...
ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻧﻮﺷﺪﺍﺭﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﺳﻬﺮﺍﺏ ﺑﺎﺷﻢ ...
ﭘﺲ ﻫﻢ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﺕ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﻢ ....
ﻧﺴﺮﯾﻦ ﻗﻠﺐ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺍﻋﺘﺼﺎﺏ ﺗﻮ ﺩﺭﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ...
ﻗﻀﺎﻭﺗﺖ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﺍﻋﺘﺼﺎﺏ ... ﻓﻘﻂ ﻣﯽ
ﺗﺮﺳﻢ ....
ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ .... ﻭ ﺯﻧﺪﻩ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﻡ ﺍﮔﺮ ﺑﻼﺋﯽ ﺳﺮﺕ
ﺑﯿﺎﯾﺪ .....
ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺗﺎﮐﻨﻮﻥ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺍﻡ ...ﻭﻟﯽ ﺍﺯ ﺻﻤﯿﻢ ﻗﻠﺒﻢ
ﺩﻭﺳﺘﺖ
ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻧﺰﺩﯾﮑﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ....ﭼﻪ ﺳﻌﺎﺩﺗﯿﺴﺖ
ﺍﮔﺮ
ﺭﻭﺯﯼ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﻢ ....
ﺭﻭﺯﯼ ﺩﺳﺘﻬﺎﯼ ﺯﻧﯽ ﺳﺘﻮﺩﻧﯽ ﭼﻮﻥ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻟﻤﺲ ﮐﻨﻢ ... ﻭ ﺑﻪ
ﺯﻻﻟﯽ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﺍﺯ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺍﯼ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﻨﮕﺮﻡ ﻭ ﺷﻌﻒ ﺭﺍ ﺩﺭ
ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺒﯿﻨﻢ

۱۳۹۱ آذر ۲۰, دوشنبه

ﭼﺮﺍ ﺁﺧﻮﻧﺪﻫﺎﯼ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﺗﺎﮐﯿﺪ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﮐﻪ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺍﺳﻼﻡ ﺯﻧﺎﻥ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﮔﻮﺭ ﻣﯽ ﺷﺪﻧﺪ ؟

ﭼﺮﺍ ﺁﺧﻮﻧﺪﻫﺎﯼ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﺗﺎﮐﯿﺪ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﮐﻪ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ
ﺍﺳﻼﻡ ﺯﻧﺎﻥ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﮔﻮﺭ ﻣﯽ ﺷﺪﻧﺪ ؟
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺳﺘﺎﻧﻬﺎﯼ ﺻﺪﺭ ﺍﺳﻼﻡ ﺭﺍ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﺩﻫﯿﻢ
ﺑﺎ ﺍﺳﺎﻣﯽ ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ .
ﺁﻣﻨﻪ ﺯﻧﯽ ﺍﻫﻞ ﻣﮑﻪ
ﺣﻠﯿﻤﻪ ﺩﺍﯾﻪ ﻣﺤﻤﺪ ﺯﻧﯽ ﺍﺯ ﻗﺒﺎﯾﻞ ﺻﺤﺮﺍ ﻧﺸﯿﻦ
ﺧﺪﯾﺠﻪ ﺍﺯ ﻗﺸﺮ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ
ﺳﻤﯿﻪ ﺯﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻃﺒﻘﻪ ﯼ ﺳﺘﻤﺪﯾﺪﻩ ﮐﻪ ﯾﮏ ﮐﻨﯿﺰ ﺍﺳﺖ
ﻭ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺯﻧﺎﻥ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﻈﯿﺮ ﺯﻥ ﺍﺑﻮﺳﻔﯿﺎﻥ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﺳﺮﺍﻥ ﺁﻥ
ﺯﻣﺎﻥ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻗﺸﺮ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺁﯾﯿﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺣﺘﯽ ﺍﺳﻤﺎ ﺯﻥ
ﺷﺎﻋﺮ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻃﻮﺍﯾﻒ ﯾﻬﻮﺩﯼ ﺑﻮﺩ ....
ﺍﯾﻦ ﺯﻧﻬﺎ ﻫﻤﻪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﻃﺒﻘﺎﺕ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺍﺟﺘﻤﺎﻉ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ
ﻋﺮﺑﺴﺘﺎﻥ ﺍﻧﺪ .
ﺳﻮﺍﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﻄﺮﺡ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺍﺻﻮﻻ ﻣﮕﺮ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺍﯼ
ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﮔﻮﺭ ﮐﻨﺪ ﻭ ﻧﺴﻠﺶ ﺩﻭﺍﻡ ﺑﯿﺎﺑﺪ ؟
ﺍﺻﻮﻻ ﻣﮕﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻧﯿﻤﯽ ﺍﺯ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺭﺍ ﺣﺬﻑ ﮐﺮﺩ ﭘﺲ
ﻧﯿﺎﺯﻫﺎﯼ ﺁﻥ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺗﺎﻣﯿﻦ ﻣﯿﺸﻮﺩ ؟
ﺍﻣﺎ ﺳﻮﺍﻝ ﺍﻭﻝ : ﭼﺮﺍ ﺁﺧﻮﻧﺪﻫﺎﯼ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ
ﺍﺻﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﻧﺪ؟
ﺟﻮﺍﺏ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﺳﻼﻡ ﯾﮏ ﺩﯾﻦ ﻣﺮﺩ ﺳﺎﻻﺭ ﻭ ﺯﻥ
ﺳﺘﯿﺰ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻗﻮﺍﻧﯿﻨﺶ ﺯﻥ ﺭﺍ ﺟﻨﺲ ﺩﻭﻡ ﻭ ﺗﺤﺖ
ﺍﻣﺮ ﻣﺮﺩ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺍﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﮐﻨﯿﺪ ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ
ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ ﺍﺳﻼﻡ ﺯﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﺍﺩﻩ !
ﺍﯾﻦ ﺍﺩﻋﺎﯼ ﺩﺭﻭﻏﯿﻦ ﺩﺭﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﻄﺮﺡ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺤﻘﻘﺎﻥ ﻭ
ﺗﺎﺭﯾﺦ ﭘﮋﻭﻫﺎﻥ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﯾﻦ ﺍﺩﻋﺎ ﺭﺍ ﺭﺩ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺣﺘﯽ ﻧﻘﺶ ﻭ
ﺟﺎﯾﮕﺎﻩ ﺯﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺍﺳﻼﻡ ﭘﺮ ﺭﻧﮓ ﺗﺮ ﻭ ﻭﺍﻻﺗﺮ ﻣﯿﺪﺍﻧﻨﺪ
ﺍﮔﺮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﺑﻪ ﻟﯿﻨﮏ ﺧﺒﺮ ﺯﯾﺮ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﮐﻨﯿﺪ ﺗﺎ ﻧﺘﺎﯾﺞ
ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺕ ﯾﮏ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻋﺮﺑﺴﺘﺎﻥ ﺳﻌﻮﺩﯼ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭﻩ
ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﯿﺪ
http://www.alarabiya.net/articles/
2012/01/10/187523.html

باکره گی

ﺍﻣﯿﺪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻣﺮﺩ ﺳﺎﻻﺭﺍﻧﻪ ﻭ ﺧﻮﺩﺧﻮﺍﻫﯽ ﺭﺧﺖ ﺑﺮﮐﻨﺪ
ﺍﺯ ﺳﺎﯾﻪ ﯼ ﺯﻧﺎﻥ ﺳﺮﺯﻣﯿﻨﻢ : ﺻﺤﺒﺖ ﺍﺯ ﭘﺮﺩﻩ ﺍﯾﺴﺖ ﻧﺎﺯﮎ ﮐﻪ
ﺑﻮﺩﻧﺶ ﻣﻮﺟﺐ ﻧﺎﺩﺍﻧﯽ ﻭ ﺑﺮﺩﮔﯽ ﻭ ﻧﺒﻮﺩﻧﺶ ﺳﺒﺐ ﺭﺍﺣﺖ ﻭ
ﺁﺯﺍﺩﮔﯿﺴﺖ . ﭘﺮﺩﻩ ﺍﯼ ﻧﺎﺯﮎ ﺑﻪ ﭼﻨﺪ ﺷﮑﻞ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺿﺨﺎﻣﺖ
ﺗﻌﺼﺐ ﻭ ﻧﺎﺩﺍﻧﺴﺘﮕﯽ ﻣﯽ ﺍﻓﺰﺍﯾﺪ .
ﭘﺮﺩﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻓﺸﺎﺭﯼ ﺑﻨﺪ ﺍﺳﺖ ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩﻧﺶ، ﻓﺸﺎﺭ
ﻫﺎ ﺑﺮ ﺟﺴﻢ ﻭ ﺟﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ .
ﭘﺮﺩﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺳﺒﺐ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﻣﺎﻟﮑﯿﺖ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺑﺪﺳﺖ
ﮔﯿﺮﻧﺪ، ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺟﻨﺲ ﺩﻭﻡ ﺧﻄﺎﺏ ﮐﻨﻨﺪ . ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ ﺑﺎﮐﺮﻩ
ﺍﺳﺖ، ﯾﻌﻨﯽ ﺩﺳﺖ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺗﺎ ﺑﺪﺳﺖ ﺍﺭﺑﺎﺑﺶ
ﺑﺮﺳﺪ .
ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ ﺑﺎﮐﺮﻩ ﺍﺳﺖ، ﯾﻌﻨﯽ ﻟﺬﺕ ﻧﭽﺸﯿﺪﻩ، ﯾﻌﻨﯽ ﺑﺪﻥ ﺍﻭ
ﻣﺎﻝ ﺍﻭ ﻧﯿﺴﺖ .
ﺑﺎﮐﺮﻩ ﺍﺳﺖ، ﺯﻥ ﺍﺳﺖ، ﺁﮐﺒﻨﺪ ﺍﺳﺖ . ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺳﺎﻝ ﻫﺎ، ﺗﺎ ﺑﻪ
ﺷﻮﻫﺮﺵ ﺑﺮﺳﺪ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺳﺎﻝ ﻫﺎ ﺗﺎ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﮑﻪ
ﺍﯼ ﺑﻔﺮﻭﺷﻨﺪ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ !
ﺑﺎﮐﺮﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺳﺎﻝ ﻫﺎ ﺗﺎ ﺑﺮﭼﺴﺐ ﻫﺎ ﻣﻌﻨﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﻨﺪ،
ﺑﺮﭼﺴﺐ ﻫﺎﯼ ﭘﺎﮐﯽ، ﻧﺠﺎﺑﺖ، ﻋﻔﺖ، ﻭﻓﺎ ﻭ .... ﺑﺪﺕ ﻧﯿﺎﯾﺪ
ﻭﻟﯽ ﺑﺎﮐﺮﮔﯽ ﺍﻓﺴﺎﺭ ﺍﺳﺖ، ﺁﻧﺮﺍ ﺭﻫﺎ ﮐﻦ ﺗﺎ ﺯﯾﺮ ﯾﻮﻍ
ﻣﻈﻠﻮﻣﯿﺖ ﻧﯿﻔﺘﯽ

۱۳۹۱ آذر ۱۹, یکشنبه

بهروز مهرآبادی: زنی که دنیا را مسحور خود کرد




دسترسی به مینا احدی کار مشکلی نیست. حتی محبوسین از درون زندان های ایران با او تماس می گیرند و از او کمک می خواهند، اما طول شبانه روز برای مینا احدی باید خیلی بیشتر از ۲۴ ساعت باشد تا برای فعالیت ها و تلاش های بیوقفه و انرژی بی پایان او کفایت کند. شاید به دلیل همین کم بودن ساعات روز است که فرصت ناچیزی برای بیان کارهای خود پیدا می کند و بخش عظیم این فعالیت ها و تاثیرات مهم سیاسی و اجتماعی آن ناگفته می ماند.

در مراسم یادبود منصور حکمت در استکهلم فرصت کوتاهی پیدا شد تا با مینا احدی گفتگو داشته باشم. تازه از سومین سفر خود به برزیل برگشته است و یک دنیا حرف برای گفتن دارد. اما او باید بطور همزمان به چندین نفر درباره مسائل مختلف پاسخ دهد. صحبت های ما چندین بار قطع می شود. اما لبخند همیشگی اش قطع نمی شود، حتی وقتی درباره غم انگیز ترین و هولناک ترین دوران زندگی خود صحبت می کند.

می گوید که قبل از سخنرانی او در برزیل در مدتی کمتر از ۵ ثانیه تصاویری از جمله صورت یک زن بر روی پرده بزرگ سالن نشان داده شد و صداهایی پخش شد که حاضرین را مبهوت کرد. مجری برنامه اعلام کرد که تصاویر و صدا مربوط به یک مراسم سنگسار بوده است و سپس اعلام کرد: اکنون "بلندگوی انسانیت" ـ مینا احدی ـ سخنرانی می کند.

مینا تعریف می کند که قبل از شروع سخنرانی عکس مراسم عروسی مینا احدی با همسر سابقش (اسماعیل یگانه دوست) که توسط جمهوری اسلامی اعدام شد، بر پرده بزرگ سالن نقش بست. مینا به حاضرین گفت که این تصویر من در ۳۳ سال قبل است با چهره ای امیدوار به آینده. حالا هم با همان امیدواری در اینجا حاضر شده ام تا اعلام کنم ما می خواهیم بساط اعدام و سنگسار را جمع کنیم. و من می توانم همراه امیدواری و لبخندی که مانند همیشه چهره مینا را درخشان کرده، برای یک لحظه پرده اشکی را هم در چشمهایش ببینم. از او قول می گیرم که این عکس ها را برایم بفرستد، ولی امیدوار نیستم که به این زودی فرصت این کار را پیدا کند.

حکم سنگسار سکینه محمدی و روابط نزدیک رئیس جمهور وقت برزیل لولا با رژیم جمهوری اسلامی یکی از موضوعات مطرح شده در انتخابات اخیر ریاست جمهوری در برزیل بود. افکار عمومی برزیل نمی توانست روابط نزدیک دولت این کشور را با یک رژیم فاشیست و جنایتکار بپذیرد. در اولین سفر مینا احدی به برزیل رسانه های این کشور مصاحبه های زیادی با او انجام دادند و مینا درباره سکینه، درباره احکام اعدام و سنگسار، وضعیت زنان و جنایات جمهوری اسلامی صحبت کرد. خانم دیلما روسف در سخنرانی های انتخاباتی خودش بر علیه سنگسار و اعدام و بر علیه زن ستیزی صحبت کرد و قول داد که به مبارزه خود در این زمینه ادامه خواهد داد.

سفر دوم مینا احدی به برزیل برای شرکت در کنفرانس تد بود. در این کنفرانس از کسانی دعوت می شود که در مسائل اجتماعی، سیاسی، علمی، فرهنگی یا هنری منشاء اثر بوده اند. در این کنفرانس از مینا دعوت شد تا بعنوان کسی که جهانشمولی حقوق بشر را در دنیا نمایندگی کرده است، حضور یابد و سخنرانی کند. مینا احدی اکنون نام آشنایی برای مردم برزیل است و او را بعنوان نماینده مردم ایران می شناسند.

سفر سوم مینا احدی به برزیل برای شرکت در یک کنفرانس بین المللی زنان بود. در این کنفرانس زنانی شرکت داشتند که "دنیا را مسحور فعالیت های خود کرده اند". بیش از ۶۰۰ نفر در این کنفرانس شرکت داشتند. سخنرانی مینا با استقبال پرشوری روبرو شد، بیش از ۷۰ رسانه در این کنفرانس حضور داشتند، که بسیاری از آنها با مینا مصاحبه کرده و سخنرانی و صحبت ها او را در کشورهای مختلف منتشر ساختند. سخنرانی مینا با مقدمه ای درباره زندگی و فعالیت هایش آغاز شد. او درباره انقلابات منطقه صحبت کرد و از انقلابی که در ایران در حال شکل گرفتن است، گفت: "انقلاب در ایران چهره زنانه دارد". زنانی مثل مینا سخنگویان این انقلاب هستند.

از مینا احدی درمورد نظر رسانه ها و مقامات برزیلی درباره سفر اخیر احمدی نژاد به برزیل می پرسم. مقامات جمهوری اسلامی ادعا کرده اند که عدم استقبال مقامات برزیلی از رئیس جمهور اسلامی، امری عادی است. لبخند مینا تبدیل به قهقهه می شود، مثل اینکه چیز خیلی خنده داری گفته ام. اما توضیح می دهد که سفر احمدی نژاد به برزیل موضوعی برای رسانه های برزیل شد تا جمهوری اسلامی را دست بیندازند، مسخره کنند و پوچی و حقارت آن را نشان دهند. موضوع یکی از مصاحبه های مهم مینا درباره سفر احمدی نژاد به برزیل بود. مصاحبه کننده می خواست بداند که عدم پذیرش رئیس حکومت اسلامی از طرف مردم و مقامات برزیل چه پیامی به مردم ایران داده است. درخواست رسمی ملاقات از طرف احمدی نژاد توسط خانم لولا رئیس جمهور رد شد و هیچکدام از مقامات رسمی برزیلی حاضر به ملاقات و دیدار احمدی نژاد نشدند. مینا احدی از مقامات برزیلی خواهد که از این پیش تر رفته و روابط سیاسی خود را با جمهوری اسلامی بطور کامل قطع و سفارت این رژیم را تعطیل کنند. بیانیه ای با این مضمون در محل کنفرانس پخش شد و در اختیار همه حاضران و نمایندگان رسانه ها قرار گرفت.

در این سفر پتی دوبنیتو همراه و همکار مینا بود و در تمام طول تعریف خاطرات سفر، نام او را می شنویم. مینا از ملاقات هایی که در سفر خود داشته است می گوید: "رفتار مردم برزیل نشانه بیزاری آنها از جمهوری اسلامی و همراهی و حمایت آنها از مردم ایران و مبارزات آنها بر علیه رژیم است." رفتار سرد مقامات رسمی برزیل با احمدی نژاد و چندین تظاهرات که توسط مردم بر علیه حضور این جانی در برزیل انجام شد، پیام آنها مردم ایران بود. می گوید در برزیل همه با او برخورد و رفتاری صمیمی داشتند و برایش آرزوی موفقیت می کردند. اما فکر می کنم که احساس مردم برزیل را یکی از محافظین همراه مینا بیان کرد که در آخرین روز به او گفت: که تو با سخنانت قلب مرا تسخیر کردی، مقررات را زیر پا گذاشت و از مینا خواهش کرد که با او هم عکس بگیرد.

پس از نوشتن این مطلب این پیام را از طرف نهاد اکس مسلم دریافت کردم. فرصتی برای تماس با مینا و درخواست ترجمه این مصاحبه نیست. با خودم فکر می کنم مینا احدی در اطریش هم قلب ها را تسخیر کرده است و حساب می کنم که شبانه روز مینا احدی چند ساعت است.

عکس مينا احدي بر روي جلد نشريه آزادانديشان اطريش

۱۳۹۱ آذر ۱۸, شنبه

احضاروتهدید پدریک زندانی سیاسی کرد درسلماس

احمد ملازاده فرزند علی اهل روستای آشناک ازتوابع شهرستان سلماس، طی هفته گذشته به اداره اطلاعات شهرستان سلماس احضارومورد بازجویی وتهدید قرارگرفت.
بنا به اطلاع گزارشگران ، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، درطی بازجویی، این شهروند کرد تهدید شده که ادامه پیگیری ازسرنوشت فرزندنش عواقب بدی برای ایشان به دنبال خواهد داشت.
بنا به گزارشهای رسیده ازسرنوشت فرزند وی که بیش از یک سال است توسط عوامل سپاه پاسداران بازداشت شده‌ خبری در دست نیست.
برپایه گزارشهای رسیده ازمنابع محلی، رضا ملازاده فرزند احمد ۲۵ ساله اهل روستای آشناک ازتوابع شهرستان سلماس، در اواخر تابستان ۱۳۹۰ در هنگام ورود به شهر پاوه توسط مامورین سپاه پاسداران بازداشت و به‌ یکی از بازداشتگاهای سپاه در شهر کرمانشان منتقل شد و از آن‌ زمان تا به حال اطلاعی از سرنوشت این جوان کُرد بدست نیامده است.
همچنین باوجود مراجعه‌ مکرر پدررضا ملازاده ‌به‌ دستگاهای اطلاعاتی وامنیتی ایران، هیچ اطلاعی از وضعیت وی کسب نکرده‌‌اند.
به‌ گفته‌ همین منبع ملازاده درهنگام بازداشت زخمی بوده ‌و وضعیت سلامتی وی وخیم بوده است. اتهام وارده‌ بر وی و اعلام بی‌اطلاعی نهادهای امنیتی نگرانی‌ها از احتمال مرگ وی زیر شکنجه‌ را افزایش داده است.

۱۳۹۱ آذر ۱۷, جمعه

نامه سه زندانی سیاسی زندان رجایی شهر در گرامیداشت ۱۶ آذر

سه تن از زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر جعفر اقدامی، رسول بداقی و شاهرخ زمانی در گرامیداشت روز ۱۶ آذر (روز دانشجو) می‌گویند: دانشگاه به عنوان کانون فکر و اندیشه، شور و شعور و احساسات پاک همواره مورد بی‌مهری و غضب حکومتهای خودکامه قرار گرفته است.
قتل، زندان، شکنجه و تحدید دانشجویان به انحاء مختلف روش و سیاست مشترک دو حکومت پهلوی و مذهبی در برخورد با دانشجویان بوده است.
متن کامل نامه این زندانیان که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته است به شرح زیر است:
۱۶ آذر یاد آور پیکار خونین دانشجویان علیه استبداد و استعمار، گرامی باد
جنبش دانشجویی ایران به عنوان جنبشی مستقل و آوانگارد نقش بسزایی در طرح کردن و پیگیری مطالبات تاریخی مردم ایران داشته است.
مهم‌ترین نقشی که این جنبش ترقی خواه و تحول طلب به عنوان حلقه اتصال ما بین روشنفکران و مردم ایفا نموده، همانا انتقال دانش و تجربه سازماندهی مبارزه علیه ظلم و تبیین جهان بینی رهایی بخش به اقشار مختلف مردم بوده است. 
جنبش دانشجویی با پرداخت هزینه‌های بسیار سنگین، همواره دین خود را به جنبش آزادی خواهی و عدالت طلبی مردم ایران اداء کرده است.
دانشگاه به عنوان کانون فکر و اندیشه، شور و شعور و احساسات پاک همواره مورد بی‌مهری و غضب حکومتهای خودکامه قرار گرفته است.
قتل، زندان، شکنجه و تحدید دانشجویان به انحاء مختلف روش و سیاست مشترک دو حکومت پهلوی و مذهبی در برخورد با دانشجویان بوده است.
و صد البته که تمامیت خواهان مذهبی در جنایت و بیدادگری و حق کشی، گوی سبقت را از رژیم پیشین ربوده است.
انقلاب فرهنگی و تصفیه و تعطیلی دانشگاه‌ها در اوایل انقلاب، حمله وحشیانه به کوی دانشگاه تهران و دانشگاه تبریز در سال ۷۸ ایجاد فضای پلیسی- امنیتی و اعمال زور و فشار در محیط‌های دانشجویی، هجوم دوباره نیروهای اطلاعاتی، انتظامی، سپاهی و بسیجی به خوابگاه دانشگاه تهران و طرشت در سال ۸۸ احضار، بازداشت، اخراج و ستاره دار کردن فعالین دانشجویی و همچنین صدور احکام سنگین زندان و تبعید برای ده‌ها دانشجو مانند: مجید دری، ضیاء نبوی، مجید توکلی، میثاق یزدان‌نژاد، شبنم مددزاده، بهاره هدایت، حسن ترلانی و شیوا نظرآهاری جملگی حکایت از بیم و هراس انحصار طلبان از فراگیری جنبش دانشجویی و پیوند آن با دیگر جنبشهای اجتماعی نظیر جنبش کارگری، معلمان، زنان و غیره دارد.
در پایان ضمن ادای احترام به شهدای جنبش دانشجووی آذر شریعت رضوی، مصطفی بزرگنیا، ناصر قندچی، عزت الله ابراهیم‌نژاد، امیر جوادی‌فر و یعقوب بروایه از هموطنان داخل و خارج کشور انتظار داریم، بیش از پیش فرزندان غیور خودرا در سنگر دانشگاه، حمایت و پشتیبانی نمایند.
ما زندانیان سیاسی زندان گوهردشت کرج نیز همصدا با مردم و دانشجویان روز ۱۶ آذر دست و پای در زنجیر، سرود یار دبستانی را زمزمه خواهیم کرد.
اسامی به ترتیب الفبا:
جعفر اقدامی (شاهین)
رسول بداقی
شاهرخ زمانی
۱۵ آذر ۱۳۹۱ زندان رجایی شهر کرج

۱۳۹۱ آذر ۱۵, چهارشنبه

انتقال سه شهروند بهایی بازداشت شده ساکن ساری به مشهد

انور مسلمی، بهزاد ذبیحی، اشکان زمانی که در تاریخ دوازده آذر ۱۳۹۱ در شهر ساری بازداشت شدند، پس از ۴۸ ساعت تفهیم اتهام شده و بلافاصله دستور انتقال ایشان به شهر مشهد صادر گردید.
بنا به اطلاع گزارشگران  ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، مامورین اطلاعات شهرستان ساری در صبح دوازدهم آذرماه به محل کسب بهزاد ذبیحی مراجعه نمودند، سپس همراه وی به منزل ایشان رفته، ضمن تفتیش منزل، ایشان را بازداشت نمودند.
مامورین‌‌ همان روز به منزل آقای انور مسلمی مراجعه نمودند و با توجه به اینکه ایشان در منزل نبود، همسر ایشان از بازکردن در منزل به روی افراد نا‌شناس خودداری می‌کند.
همین موضوع باعث می‌شود ماموران اطلاعات از روی دیوار وارد منزل شوند و ضمن توهین به مقدسات ایشان به تفتیش خانه پرداختند و در ‌‌نهایت همسر وی را ساعت ۵ بعد از ظهر احضار نمودند.
مامورین همچنین حوالی ظهر به منزل آقای اشکان زمانی مراجعه نمودند و ایشان پس از دو ساعت که از سر کار به منزل مراجعه نمود، با ضرب و شتم ماموران در برابر طفل دوساله و همسر ایشان مواجه شده و سپس به ایشان دستبند زده و بازداشت نمودند.
لازم به ذکر به است که این پرونده، نیابتی از مشهد عنوان گردیده و اتهام ایشان در پرونده "تبلیغ علیه نظام به نفع بهاییت" قید شده است.
حکمی که توسط ماموران به جهت بازداشت و تفتیش منازل به این سه شهروند نشان داده شد، فاقد سربرگ قوه قضائیه بوده، و اسامی هر سه نفر در یک برگه به صورت دست نویس قید شده بود. به علاوه مرجع قضایی مسئول که امضاء و مهر به نام ایشان بود از صدور چنین حکمی اظهار بی‌اطلاعی نمودند.
گفتنی است، آقای اشکان زمانی دچار بیماری قلبی می‌باشد و باید به صورت روزانه داروهای خود را مصرف نماید. با وجودی که ایشان داروهای خود را به همراه داشتند، مامورین از دادن دارو به ایشان در طی ۲۴ ساعت نخست بازداشت خودداری نمودند.
آقای بهزاد ذبیحی از بیماری زخم معده رنج می‌برد و تحت درمان می‌باشند. آقای انور مسلمی نیز دارای عارضهٔ ریوی هستند.
نامبرده پیش‌تر به اتهام تبلیغ علیه نظام دو بار بازداشت شده بودند. بار نخست در اسفند ۸۹ به مدت ۷۲ ساعت در ساری و بار دیگر در فروردین ۹۰ به مدت ۱۵ روز در تنکابن بازداشت بودند که در ‌‌نهایت به تبرئه ایشان انجامید. آقای انور مسلمی نیز پیش‌تر دو بار به همین اتهام در آذرماه ۸۷ و مرداد ۸۸ بازداشت شدند که بار نخست محکوم به یک سال حبس تعزیری شدند و بار دوم تبرئه گردیدند.

اعتراض ۵۳ نفر از زندانیان سیاسی اوین، به طرح پوشش گزینشی سازمان زندان‌ها


 بیش از پنجاه تن از زندانیان سیاسی محبوس در زندان اوین به طرح پوشش اجباری و گزینشی سازمان زندان‌ها که عدم رعایت آن از سوی زندانیان سیاسی بهانه‌ای برای عدم اعزام ایشان به بیمارستان شده است؛ اعتراض کردند.
این زندانیان ضمن برشمردن نام هفت تن از همبندیان خود و گزارش وضعیت بیماری‌های ایشان، نسبت به وضعیت مخاطره آمیز ایشان ابراز نگرانی کردند.
متن نامه این زندانیان که نسخه‌ای از آن به دست خبرگزاری هرانا رسیده است به شرح زیر است:
محرومیت از بیمارستان، بعلت عدم تمکین دربرابر تحقیر و توهین
"مدتی است که طرح پوشش اجباری لباس موهن زندان برای بخش عمده‌ای از زندانیان بند ۳۵۰ اوین، مشکلات جدی پزشکی، ایجاد نموده و مانع اعزام آنان به بیمارستان و توقف معالجات گردیده که برخی از موارد آن بشرح ذیل می‌باشد:
آقای اسداله هادی: ۵۶ ساله مبتلا به بیماری حاد قلبی و گردش خون و عروق، آرتروز، که تا کنون برای چهارمین بار از اعزام ایشان جلوگیری بعمل آمد.
آقای محمد صائمی: ۶۱ ساله مبتلا به بیماری شدید کلیوی، گوش، آرتروز گردن، دیسک کمری و... که برای دومین باراز اعزام ایشان به بیمارستان جلوگیری بعمل آمده.
آقای محسن دانشپور مقدم: ۷۰ ساله مبتلا به بیماری قلبی، آرتروز، پروستات که هفته گذشته از اعزام ایشان به بیمارستان جلوگیری بعمل آمد.
آقای سیدمحمدابراهیمی: ۳۹ ساله مبتلا به بیماری حاد ریوی و دیسک کمر که از اعزام ایشان جلوگیری بعمل آمد.
آقای مهدی ساجدی فر ۳۵ ساله مبتلا به بیماری مری و مشکل بلع و احتمال سرطان مری که بعلت عدم هماهنگی، با حضور پزشک متخصص و اصرار برپوشیدن لباس، معالجه ایشان متوقف شد.
آقای محمود دولت آبادی: ۵۵ ساله که از بیماریهای ریوی، دیسک کمر، آرتروز وقلب رنج می‌برد، درتاریخ چهارشنبه ۸/۹/۹۱ از اعزام ایشان جلوگیری بعمل آمد.
وحید اصغری: ۲۶ ساله توقف جراحی تنفسی، مشکل شنوایی که از اعزام ایشان جلوگیری بعمل آمد.
ما امضا ء کنندگان زیر ضمن ابراز نگرانی نسبت به وضعیت مخاطره آمیز نامبردگان فوق، محرومیت از اعزام به بیمارستان و توقف معالجات که تهدید جانی برای آن‌ها درپی دارد و اجبار غیر قانونی زندانیان به پوشیدن لباس توهین آمیز را محکوم نموده و خواستار اعزام سریع‌تر و ادامه معالجات آن‌ها می‌باشیم، ما ضمن هشدار نسبت به عواقب خطیر این کوتاهی وبی توجهی‌ها به سلامت زندانیان بی‌دفاع، مسئولیت هر گونه پیشامد و نقص جسمانی را بعهده دستگاه قضایی دانسته و خواهان برچیده شدن بساط پوشیدن اجباری یونیفرم موهن زندان می‌باشیم.
۱ – غلامرضا خسروی
۲- سیدمحمد سیف‌زاده
۳- محمد داوری
۴- ماشااله حائری
۵- امیر خسرو دلیرثانی
۶- یاشار دارالشفاء
۷ – شمس الدین مهدیزاده
۸- عبدالرضا قنبری
۹- سیدعباس نبوی
۱۰- محمدصائمی
۱۱-نادرسامی
۱۲- عبدالفتاح سلطانی
۱۳- علی معزی
۱۴- اصغر قطانی
۱۵- محمد نصیری
۱۶- اسداله هادی
۱۷- صادق شفایی
۱۸- اسداله اسدی
۱۹- مجید اسدی
۲۰- حسن فتحعلی آشتیانی
۲۱- سعید متین‌پور
۲۲- سعید جلاللی فر
۲۳- رضا انصاری راد
۲۴- فریبرز رئیس دانا
۲۵- سروش ثابت
۲۶- وحید علیقلی‌پور
۲۷- فریدون صیدی راد
۲۸– رضا شهابی زکریا
۲۹- داور حسین وجدان
۳۰- مهدی فرامی شاندیز
۳۱- بهنام ابراهیم‌زاده
۳۲- سیدعلی محمد دادخواه
۳۳- احمد دانشپور مقدم
۳۴- علی اکبر قطبی
۳۵- سیدمهدی خدایی
۳۶-کامران ایازی
۳۷ – فرشید فتحی
۳۸- علیرضا سیدیان
۳۹- علی محمدی کشکولی
۴۰- مصطفی نیلی
۴۱- سید محمد ابراهیمی
۴۲- حسن سی سختی
۴۳- محمد رضایی
۴۴- حمید زندی فر
۴۵- اسماعیل برزگر
۴۶- رسول حیدرزاده
۴۷- جواد طوماری
۴۸- کاظم معتمد
۴۹- وحید اصغری
۵۰- سامان حمیدی
۵۱- احمد کریمی
۵۲- محسن دانشپور مقدم
۵۳ - محمد رضا حسینی

نسرین ستوده، وکیل دادگستری به اعتصاب غذای خود پایان داد


 نسرین ستوده، زندانی سیاسی محبوس در بند زنان زندان اوین که از ۴۹ روز پیش به دلیل محدودیت‌ها بر روی خانواده‌اش دست به اعتصاب غذا زده بود؛ با رسیدن به خواسته‌اش به اعتصاب خود پایان داد.
بنا به اطلاع گزارشگران  ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، رضا خندان همسر این وکیل دربند در صفحه فیس بوک خود با اعلام این خبر نوشت: "در ملاقات استثنایی عصر امروز، نسرین با توجه به برداشتن محدویت قضایی مهراوه به اعتصاب خود پایان داد."
گفتنی است، جمعی از فعالین مذاکراتی را با رییس مجلس و قوه قضاییه انجام دادند که در نتیجه این مذاکرات محدودیت اعمال شده بر دختر نسرین ستوده رفع شد.