۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۴, شنبه

آزار جنسی در محل کار؛ رنج پنهان زنان کارگر



بحث آزار جنسی زنان کارگر را می توان با موضوع تبعیض مضاعف آغاز کرد. آزار جنسی در کمین تمام زنان شاغل در سطوح مختلف شغلی و اجتماعی است. اما آنچه باعث حساسیت بیشتر موضوع برای توجه به آن بصورت خاص و جداگانه در مورد زنان کارگر می شود، همین تبعیض مضاعف است.؛چراکه آنچه به عنوان آزار و خشونت بر زنان شاغل می رود، بسته به پایگاه اجتماعی و اقتصادی شان متفاوت است و بر همین اساس زنان در جایگاه های شغلی متفاوت، از امکان های
مختلفی برای مقابله برخوردارند.

به گزارش مهرخانه، زنان کارگر نه تنها در محیط های کار از تبعیض جنسیتی نسبت به همکاران مردشان رنج می برند، بلکه بخاطر نیاز مالی، عدم داشتن تخصص، حمایت های خانوادگی کمتر، نداشتن تحصیلات و آشنایی با قوانین و همچنین ترس از دست دادن شغل، دچار تبعیض مضاعف ناشی از طبقه اقتصادیشان هم می شوند و همین تبعیض مضاعف، خود زمینه ساز و تقویت کننده آزارهای جنسی نسبت به آنها می شود. به عبارت دیگر، آنان هم رنج زن بودن و نگاه جنسیتی نسبت به خود را در محیط های شغلی بر دوش می کشند و هم داشتن شغلی که دارای کمترین حقوق، امکانات و تخصص است. همچنین نوع اشتغال آنان که بعضاً شامل کار در کارگاه های کوچک و بدون نظارت می شود، امکان هرگونه اعتراضی را در مقابل آزارهای جنسی از آنان سلب کرده و همه اینها در کنار هم وضعیت زنان کارگر را در میان زنان شاغل، نگران کننده تر می کند.
آزار جنسی چیست؟
زنان در محیط های کاری با انواع مختلفی از آزار روبه رو هستند که بسته به نوع محیط و جایگاه شغلی و همچنین تحصیلاتشان متفاوت است. در یک نگاه کلان، آزار زنان در محیط کار، جزئی از خشونت علیه زنان در محیط های عمومی تلقی می شود، در مقابل خشونت علیه زنان در محیط خصوصی که معمولاً خشونت های خانوادگی را در برمی گیرد. در یک تقسیم بندی دیگر که از عمومیت بین المللی برخوردار است، انواع خشونت شامل خشونت فیزیکی، روانی، جنسی و مالی می شود. معمولاً اکثر آزارهایی که بر زنان در محل کار می رود، خشونت های روانی و جنسی است.
مشکلی که در این میان وجود دارد، پنهان بودن همین خشونت های روانی و تابو بودن خشونت های جنسی است که همین دو امر باعث می شود، کمتر به این مسائل پرداخته شود. سهیلا صادقی، جامعه شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، آزارهای جنسی را دارای انواعی می داند: 1. آزارهای کلامی(که شامل داستان ها، شوخی ها و طنزهای جنسی، پرسیدن سؤالاتی در مورد زندگی شخصی یا جنسی فرد و یا پیشنهاد برای ادامه ارتباط در خارج از فضای کار می شود)، 2. آزارهای غیرکلامی(شامل: نگاه های هیز و شهوت آلود، چشم چرانی و چشمک زدن)، 3. آزارهای فیزیکی(شامل: لمس کردن نامناسب بدن و دست، نزدیک شدن زیاد به زن در حین کار، برخورد جنسی با زور).
همچنین محیط های کاری بر حسب دولتی یا خصوصی بودن و میزان گستردگی و اعتبار آنها، از این لحاظ متفاوت بوده و معمولاً هر چه دارای ساختار کوچک تر بوده، از اعتبار کمتری برخوردار باشند و یا کمتر تحت نظارت از بیرون قرار بگیرند، میزان خشونت در آنها علنی تر، شدیدتر و گسترده تر است. به همین دلیل کارگاه های تولیدی که نه تنها معمولاً نظارت کمی بر آنها می شوند، بلکه بیشتر در فضاهای زیرزمینی و محصور و نه چندان مناسب قرار گرفته اند و بیشتر دور از چشم هستند، احتمال آزار و خشونت های جنسی برای زنان را دو چندان می کند و دقیقاً همین کارگاه های تولیدی جزء مهم ترین بخش های اشتغال زنان کارگر محسوب می شوند.
علاوه بر این، شرایط خودِ زنان اعم از پایگاه اقتصادی و اجتماعی، تحصیلات، تجرد یا تأهل و از همه مهم تر میزان نیازشان به کاری که انجام می دهند، عواملی مؤثر در میزان آزارها در محیط های کاری محسوب می شود. در واقع به نظر می رسد هر چه سطح تخصص و جایگاه شغلی زنان در مشاغل مختلف پایین تر است، و حمایت کمتری از طرف خانواده می شوند، بیشتر در معرض آزار و اذیت در محیط کاری قرار می گیرند. زنان کارگر از این لحاظ که معمولاً دارای کمترین میزان تحصیلات، بیشترین نیاز مالی به کاری که انجام می دهند و کمترین تخصص شغلی هستند، بیش از دیگر مشاغل در خطر آزارهای جنسی قرار می گیرند.
با توجه به اهمیت موضوع، در ایران تا کنون به صورت جدی به این مسئله پرداخته نشده و در مورد نوع و میزان آزارهای جنسی، نوع محیط هایی که این آزارها در آنها رخ می دهد، واکنش زنان نسبت به آن و… اطلاعات زیادی در دسترس نیست. تنها در جزوه ای که در سال 1382 به کوشش «کمیته جمع آوری اسناد و گزارش های ستاد مبارزه با خشونت علیه زنان» منتشر شد، در گزارشی با عنوان «خشونت کاری، اعمال سلطه کارفرمایان» بدون ذکر آمار، به رواج گسترده آزار جنسی زنان در محیط های کاری ایران اشاره شده است.
زنان کارگر در محیط کار زنان کارگر در حالی که امکان سوءاستفاده جنسی از آنان توسط کارفرمایانشان بسیار بالاست و توأمان مورد خشونت کلامی و شوخی های جنسی همکاران مردشان قرار می گیرند، ترجیح می دهند در مورد آنچه بر آنها می گذرد، سکوت کرده و حتی گاهی آن را انکار کنند. آنها به سختی برای سخن گفتن از دردهای این آزارها راضی به مصاحبه می شوند، آن هم نه فقط از ترس اخراج از کار و از دست دادن شغلشان، بلکه بیشتر از ترس بی آبرویی و برچسب خوردن به عنوان زنی که خود مورد آزار جنسی توسط همکار یا کارفرمایش شده است.
به نظر می رسد این زنان که قربانی تبعیض و خشونت هستند، بیشتر خود را سرزنش می کنند و شرمنده هستند. فرزانه دختری که از 16 سالگی در یک تولیدی لباس مشغول به کار بوده است، از تجربه های یکی از همکارانش درمحیط کار اسبقش می گوید که چگونه با وعده ازدواج رئیس، در دام رابطه نامشروع با وی افتاده و پس از مدتی نه تنها رها شده، بلکه از آن محیط کار هم اخراج شده است تا دردسرساز نشود. وی معتقد است مهم ترین مشکل زنان در این محیط های شغلی با کارفرماست؛ چرا که بیشتر همکاران زن هستند.
سمانه زن دیگری که دارای 2 فرزند است و به تازگی در کارخانه ای مشغول به کار شده، نیاز مالی را مهم ترین دلیل سکوت در مقابل خشونت های جنسی همکاران و کارفرمایان می داند؛ «برای من بدتر از هر چیزی نگاه های همکاران مرد است که واقعاً آزاردهنده است و هیچ ادعایی هم نمی توانم در مقابلشان داشته باشم، چون انکار می شود. جوک ها و طعنه های جنسی که میان مردان در حضور زنان رد و بدل می شود، مشکل دیگری است که ما داریم و معمولا ًاصلاً آزار هم به حساب نمی آید. وقتی هیچ تخصصی نداریم و به راحتی اخراج می شویم، مجبوریم با شرایط کار هم بسازیم. هر کسی که مدتی دنبال کار بوده، به خوبی می داند پیدا کردن شغلی با حداقل حقوق تا چه میزان سخت و دشوار است. به پولی که می گیرم، واقعاً احتیاج دارم. برای همین سعی می کنم اگر هم چیزی می بینم یا می شنوم، بی اعتنا باشم و تحمل کنم. همسرم معتاد است و خرج خانه و بچه هایم شوخی نیست که بخواهم برای امنیت شغلی یا بیمه و حقوقم چانه زنی کنم.»
بسیاری از زنان کارگر تجربه پیشنهادهای نابجا برای ملاقات در خارج از ساعات کاری، نگاه های خیره و آزاردهنده، شنیدن جوک ها و متلک های جنسی از طرف مردان در محیط کارشان را دارند و آنها را جزء آزاردهنده ترین تجربه ها و خاطرات خود عنوان می کنند. علاوه بر آن، عدم امکان صحبت در مورد آزارها و تابو بودن آنها خود دلیل دیگری می شود که خاطره این خشونت ها تا مدت ها ذهن و روان این زنان را درگیر کند و بار منفی این خشونت هر لحظه برایشان تکرار شود.
آزار جنسی زنان کارگر در دیگر کشورها آنتونی گيدنز جامعه شناس انگلیسی، آزار جنسي زنان را در محيط كار در غرب، پديده‏اي بسيار معمول می داند. به گفته او، آزار جنسي بخش بزرگي از زنان شاغلِ حقوق بگير را مستقيماً تحت تأثير قرار مي‏دهد. از جهتي همه زنان، قربانيان تجاوز جنسي هستند، زيرا ناچارند احتياط هاي خاصي براي حفاظت خود به عمل آورند و با ترسِ تجاوز جنسي زندگي كنند.
سال گذشته دیده بان حقوق بشر در گزارش خود، اعلام کرد؛ بسیاری از زنان کارگر بخصوص مهاجران غیرقانونی در آمریکا، بطور فزآینده ای تحت خشونت های مختلف از جمله موارد متعدد تجاوز جنسی قرار می گیرند. بسیاری از این زنان از ترس از دست دادن کار یا اقامت خود برای تخلفات و جنایاتی که علیه آنان اعمال می‌شود، با پلیس تماس نمی‌گیرند. ایالت کالیفرنیا، اصلی ترین مرکز کارگری برای زنان و دختران مهاجر بوده و بخش عمده‌ای از خشونت‌ ها در این منطقه است.
در ادامه گزارش دیده بان بین المللی حقوق بشر آمده است بررسی از زنان کارگر نشان می‌دهد که تمامی آنان حداقل یکبار تجاوز جنسی و شکنجه ‌های شدید را از سوی کارفرمایان خود تجربه کرده‌ اند. آنان این شرایط را جزء شرایط لاینفک کاری در کارخانه ‌ها و زمین‌ های کشاورزی می‌ دانند. بیش از ۳ میلیون زن کارگر در زمین ‌های کشاورزی آمریکا، مشغول بکار هستند که حدود ۶۳ هزار تن از آنان مهاجر و غیرقانونی اند. گریس منگ، نویسنده این گزارش خاطرنشان کرد: بهترین راه برای سوءاستفاده گران جنسی، محیط ‌هایی است که هیچ اهرم قانونی وجود ندارد. بی ‌قانونی در زمین ‌های کشاورزی و کارخانجات، محیطی مناسب برای اینگونه افراد است. کنگره و دپارتمان امنیت ملی آمریکا باید با اختصاص نیروهای ویژه ‌ای در این مناطق از خشونت‌ ها و جنایات فزآینده علیه زنان کارگر جلوگیری کنند.
تنبیه، تجاوز و فحاشی به زنان مهاجر، هرگز توسط آنان به هیچ ارگان قانونی گزارش نمی ‌شود؛ چراکه این افراد بدلیل فقر شدید مالی به درآمد و کار خود احتیاج داشته و برای حفظ آن حاضرند اینگونه خشونت ‌ها را تحمل کنند. منگ در ادامه افزود: هدف ما از تهیه چنین گزارشی، اعلام عمومی و معرفی آن بعنوان یک مشکل ملی بوده است. بسیاری از نمایندگان دولت با وجود آگاهی از این اوضاع اسفناک، در ازای دریافت مقادیری پول یا طلا آنرا به رؤسای خود گزارش نداده و در نتیجه سال هاست این روش در محیط‌ های تولیدی و صنعتی ادامه دارد. تحقیقات قبلی در این مورد نشان می ‌دهد بیش از 80 درصد زنان کارگر آمریکایی، بار‌ها از سوی رئیسان و کارفرمایان خود مورد تجاوز جنسی قرار گرفته‌ اند. خلأ‌های قانونی در مورد مهاجران و نیز عدم کنترل ‌های مقامات بر کارخانجات و زمین ‌های کشاورزی، علت اصلی این شرایط بشمار می ‌رود.
همچنین کميسيون استراليايي حقوق بشر ضمن ابراز نگراني در مورد افزايش آزار و اذيت ‌هاي جنسي در محيط‌ هاي کاري اين کشور در طول پنج سال اخير، توجه بيشتر به اين مسئله و رسيدگي به قربانيان را خواستار شد.
به نوشته وب سايت انجمن مدافعان حقوق بشر، اين کميسيون در گزارش اخير خود اعلام کرده که همچنان مردم از گزارش دادن سوءاستفاده ‌هاي جنسي از زنان در محيط‌ هاي کارگري به مقامات پليس هراس دارند. اين در حاليست که بر اساس آمار موجود، در طول پنج سال گذشته در استراليا از هر پنج نفر که بالاي 15 سال سن دارند، يک نفر آزار و اذيت جنسي در محيط کار را تجربه کرده است.
همچنين در گزارش اين کميسيون عنوان شده که اغلب قربانيان آزار و اذيت ‌هاي جنسي، زنان زير 40 سال هستند که مورد آزار همکاران مرد خود قرار گرفته ‌اند؛ چراکه زنان حداقل 5 بار بيشتر از مردان در معرض خطر سوءاستفاده اخلاقي از سوي يک رئيس يا کارفرماي خود قرار دارند. پيش از اين نيز روزنامه آسترالين در گزارشي اعلام کرده بود، 13 درصد از مردم استراليا به هنگام مطلع شدن يک مورد سوءاستفاده اخلاقي در محيط‌ هاي کار، تنها بعنوان يک تماشاچي عمل مي ‌کنند و معتقدند که با اين کار مي ‌توانند محيط کاري آرام‌ تر براي خود و همکارانشان فراهم نمایند.
راهکارهایی برای مقابله با آزار جنسی زنان شاغل
ایجاد امنیت برای اشتغال زنان از جمله وظایف اصلی و مهم مسئولین و قانون گذاران است که لازم است توجهات ویژه ای به آن شود. در کنار آن آشنا کردن زنان به طور کلی و زنان شاغل و کارگر به طور اخص، با حقوق خود در رابطه با آزارهای جنسی مردان از جمله دیگر نیازهایی است که احتیاج به فرهنگ سازی گسترده از طریق رسانه های جمعی مانند صدا و سیما دارد. آموزش این مسئله به زنان کارگر که در صورت مورد آزار قرار گرفتن، به جای سرزنش خود و ترسِ از دست دادن آبرو به اعتراض و شکایت به مراجع قضایی بپردازند، نیازمند ساز و کارهای قانونی برای ایجاد امنیت شغلی برای آنها همراه با محفوظ بودن نام و آبروی ایشان است. در واقع این دو امر مهم لازم است که همراه با هم و در کنار یکدیگر محقق شده تا به نتیجه دلخواه که همان ایجاد امنیت روانی، جنسی و شغلی برای زنان شاغل است، دست یابد.
در کنار اهمیت فرهنگ سازی، قوانین نیز نیازمند بازنگری و انجام اصلاحات در مورد قوانین کار برای زنان است. جدای از اهمیت قوانین مدنی در زمینه رسیدگی به مجازات مجرمان آزارهای جنسی، لازم است نظارت بر کارگاه های تولیدی کوچک بیشتر و نظامندتر شود. در حال حاضر بسیاری از مؤسسه‌ های کوچک و خصوصی زیر نظر وزارت کار نیستند و در این مجموعه‌ ها، حقوق کارگر معمولاً به آسانی نقض می ‌شود.
از زمانی که کارگاه‌ های با کمتر از ۱۰ کارگر از پوشش قانون کار خارج شدند، مشکلات کارگران شاغل در این کارگاه‌ های کوچک بیشتر شد. نتیجه یک تحقیق دانشجویی دانشگاه تهران نشان می ‌دهد که بیشتر کارگران این نهادهای تولیدی کوچک، زنان هستند و بسیاری از آنها از حقوق بدیهی و اولیه کارگر محروم ‌اند و بنابراین بررسی مسئله آزارهای جنسی زنان در این کارگاه ها از محالات است.
برگرفته از وبلاگ جهان زن 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر