۱۳۹۲ مرداد ۱۴, دوشنبه

روحانی و جدال جناح های جمهوری اسلامی


مصطفي صابر
ترديدي نيست که با بيرون آمدن حسن روحاني از صندوق، توازن قواي دسته بندي هاي جمهوري اسلامي بطور غيرمترقبه اي بهم خورد. روند کنار زدن اصلاح طلبان و رفسنجاني از راس قدرت، که بعد از سال ۸۸ شدت و ابعادي بي سابقه پيدا کرده بود، يکشبه گويي معکوس شد. "ائتلافي" که گرچه متشکل از سازندگان حقيقي جمهوري اسلامي بوده، اما اکنون نيمي شان در زندان و در حصر قرار دارند، نيم ديگر رسما و يا عملا ممنوع المنبر و ممنوع الخروج از کشور شده و بعضا به خارج رفته اند، يکباره کانديد خويش را در راس قوه مجريه جمهوري اسلامي يافت! اين شگفتي انتخابات ۹۲ بود. شگفتي که توسط آن مردمي آفريده شد که صاف و ساده نمي خواستند کانديد دلخواه خامنه اي، مشخصا جليلي، از صندوق درآيد. بعلاوه فرصت "انتخابات" را غنيمت شمردند تا يک دو شبي در خيابانها بزنند و برقصند و در موقع مناسب عليه "ديکتاتور" شعار بدهند.

اما بعد چه اتفاقي افتاد؟ هيچ، با رفتن مردم به خانه فورا بساط اعدام و رعب و وحشت کمافي السابق برقرار شد و از سوي ديگر خود همين شگفتي به موضوع زورآزمايي جناح ها و دستجات جمهوري اسلامي تبديل شد. خامنه اي بلافاصله گفت "اين راي اعتماد" به نظام بود. تا آنرا در کيسه خود بريزد. رفسنجاني گفت اين "دمکراتيک ترين انتخابات بود و هيچ شبهه اي در آن نيست". تا با رندي شکست بي شبهه خامنه اي را به او يادآوري کند. روحاني هم در اولين صحبت هايش به رفع حصر موسوي و کروبي اشاره هايي کرد و اهميت حمايت خاتمي و رفسنجاني از خودش را متذکر شد. بي بي سي به سبک خاص خود "پيروزي عقلانيت و اعتدال" را در بوق کرد. بنظر ميرسيد حالا خامنه اي ناگزير و حتي آماده است به عقب نشيني هايي چه در زمينه سياست خارجي و چه در مناسبات داخلي تن بدهد و از جمله قدري فشار بر اصلاح طلبان مغضوب را کم کند. (و البته کساني مثل فرخ نگهدار اين چشم انداز تعامل بين جناح هاي جمهوري اسلامي را "کاهش شکاف بين مردم و حکومت" ناميدند!) اما اين خاتمي بود که طبق معمول زودتر از همه شصت اصلاح طلبي اش از خطر "زياده روي" و عصباني کردن "آقا" خبر دار شد و به بقيه خط داد تا مبادا "توقعات بيجا" مطرح کنند.
ولي فقط اصلاح طلبان از هشدار خاتمي خط نگرفتند. بيشتر از آنها خامنه اي و لشکريان شکست خورده اش فهميدند حالا که نتوانستند کانديدشان را از صندوق درآورند براي "مهندسي بعد از انتخابات" چه بايد بکنند. درست از همين نقطه ضعف "ائتلاف" رفسنجاني و اصلاح طلبان، يعني "توقعات بيجا مطرح نکنيد"، حمله را شروع کردند. تا جايي که چند روز پيش روحاني پيشنهاد "توبه" کروبي و موسوي را طرح کرد و خامنه اي با تشر و عتاب همين توپ را به زمين اصلاح طلبان انداخت که "پس چرا معذرت نمي خواهند". در زمينه سياست خارجي هم درست بعد از آنکه روحاني چراغ سبزهايي براي مذاکره با آمريکا داد خامنه اي با شدت و صراحت اعلام کرد که "آمريکايي ها قابل اعتماد نيستند"، و آب پاکي روي دست همه کساني ريخت که اميدهاي واهي حول عادي کردن رابطه جمهوري اسلامي با غرب بافته بودند. حالا نوبت آن کساني که ميکوشيدند خودشان و بقيه را با "دولت اميد و اعتدال" فريب دهند است تا از اينهمه ضعف و زبوني و ستروني جريان اصلاح طلب و طرفداران پروژه استحاله جمهوري اسلامي دچار شگفتي شوند. تا اينجاي کار همه في الحال ديدند آنچه که به رياست قوه مجريه جمهوري اسلامي رسيده ائتلاف اصلاح طلبان و رفسنجاني نيست، بلکه توبه و استغاثه آنها در پيشگاه ولي فقيه است. يعني همان چيزي که در اين دوره مي توانند باشند.
حالا چه اتفاقي مي افتد؟ تا آنجا که به مردم برميگردد آشکار است که گفتمان سرنگوني طلبي و گسترش مبارزه عليه جمهوري اسلامي و پايين کشيدن ديکتاتور بيش از پيش بالا ميگيرد. و اين البته در نزاع بالايي ها منعکس مي شود و توازن قوا را بهم ميزند. در واقع کرکري خواندن هاي خامنه اي دوام زيادي نخواهد داشت. اوضاع اقتصاد کاملا بهم ريخته است و جامعه آماده انفجار است. از سوي ديگر غرب به رهبري آمريکا نشان داده است که نمي خواهد به صرف آمدن روحاني بر سر کار و ادامه سياستهاي گذشته رژيم، در اعمال فشارها بر جمهوري اسلامي کوتاه بيايد. اين يعني تشديد تحريم ها و وخيم تر شدن اوضاع اقتصادي و تضعيف موقعيت جمهوري اسلامي. نتيجه آنکه هم خشم و نفرت داخلي و هم فشارها و انزواي خارجي موقعيت خامنه اي را تضعيف خواهد کرد و به طيف رفسنجاني و اصلاح طلبان دست بالا خواهد داد. در هر حال اينان با سياست توبه و "عدم طرح توقعات بيجا" به هيچ کجا نخواهند رسيد و ناگزيرند از آن فاصله بگيرند. همه اينها يعني اينکه دسته ها و جناح هاي جمهوري اسلامي بيش از پيش به جان هم خواهند افتاد. بزودي همه حتي روشنتر خواهند ديد که "اميد و اعتدال" بي مسماترين و پوچ ترين عنواني است که طرفداران جمهوري اسلامي و استحاله چي ها به دوره روحاني داده اند. (۳۱ جولاي ۲۰۱۳)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر