۱۳۹۲ شهریور ۲۶, سه‌شنبه

سه گزارش مستند از قتل های ناموسی در تبریز که سانسور مانع انتشار آنها شد!


سه گزارش مستند از قتل های ناموسی در تبریز که سانسور مانع انتشار آنها شد
شهنازغلامی
تقدیم به قربانیان گمنام و بی نام و نشان قتل های ناموسی (فاجعه خاموش) که اجازه انتشار اخبار آنها در رسانه های داخل کشور داده نمی شود:
مقدمه
« قتل‌های ناموسی به قتل‌هایی اطلاق می‌شود که پدر،همسر، برادر، فرزند و به طور کلی مردی ازخویشاوندان، زنی را به اتّهام روابط نامشروع یا امتناع از ازدواج اجباری و یا اتّهام های مشابه آن به انگیزه حفظ ناموس به قتل می‌رساند. قتل‌های ناموسی را می‌توان از حیث معنی علیه (تشخیص هدف جنایت) به دو گونه تقسیم کرد با این توضیح که انگیزه‌ ناموسی گاه موجب دگرکشی می‌شود
وگاه مستقیماً ودرغیراین صورت حتّی اگر قتل با انگیزه غیرتمندانه نیز وقوع یابد چنین عنوانی به آن داده نمی‌شود. مقتول در زمینه‌ قتل‌های ناموسی تحت اتّهام‌های اخلاقی قرار می‌گیرد و این اتّهام موجب برانگیختگی احساسات وابستگان مذکرخونی وعاطفی او می‌شود.»۱
قتل ناموسی، یکی ازوحشیانه ترین و قدیمی ترین انواع خشونت علیه زنان است که به بهانه دفاع از”شرف و ناموس” روی می دهد، جنایت‌های ناموسی صورتی از خشونت غیرانسانی وعریان علیه زنان محسوب می‌شوند که جامعه ی ما هم چون برخی دیگرازکشورهای جهان سوّم با آن مواجه است.خشونت علیه زنان دراین جوامع و بویژه کشورایران ریشه در فرهنگ و ساختار جامعه دارد.
زنان مانند مردان به دلایل گوناگون به قتل می رسند امّا اهمیت بحث فمینیستی تاکید بر سرِ مواردی است که زن به خاطرزن بودن به قتل می رسد. خانم شهرزاد مجاب در مطلبی تحت عنوان قتل ناموسی: تحلیلی مارکسیست- فمینیستی که در سایت شهروند منتشر شده است به این نظر است که صفاتی چون «ناموس»، «شرف»، «حُجب»، «حیا»، «عفّت»، «عصمت»، «شرم»، «آبرو» و «پاکدامنی» مفاهیمی ساده وعادی و بی غل وغش نیستند در زبان و فرهنگ ایران و ملّت همسایه زنانه هستند و رابطه برده داری و برده را درعرصه روابط جنسیت بیان می کنند:
«زنان، نه مردان، باید «محجوب»، «عفیف»، «باحیا»، «با عصمت»، و «با آبرو» و «با شرم» باشند.این صفات زنجیرهائی هستند بر تن و روان زن و رابطۀ برده دار و برده را درعرصۀ روابط جنسیت بیان می کنند. مالکیتِ مرد بر زن به زبانی دقیق دراین حوزۀ وسیع معنائی بیان شده است. اگر برده با زیرپا گذاشتن عرف یا قانون بردگی به آسانی جانش را از دست می دهد، زن نیز با نقض مناسبات پاتریارکی به راحتی به قتل می رسد.«لکه دار شدن ناموس» مرد و خانواده و طایفه مقام و منزلت آن ها را در سطح عشیره و طایفه و ده و شهر پائین می آورد، آن ها را درسلسله مراتب قدرت ضعیف تر می کند، و به همین دلیل لازم می بینند که این «لکه» را پاک کنند. در واقع سرپیچی برده مقام برده دار را آن قدر زیر سئوال نمی کشد که دست از پا خطا کردن زن شأن و منزلت مرد را. »۲
خشونت خانوادگی انعکاسی از خشونتی است که درجامعه وجود دارد و نشان دهنده موقعیت زنان و جایگاه اجتماعی شان در آن جامعه هست. درفرهنگ و سنّت هایی که مرد به عنوان رئیس خانواده مطرح است، مرد برتر از زن قلمداد می شود ودرچنین موقعیتی وجود خشونت در واکنش چالش ها و ناهنجاری هایی که درجامعه و خانواده وجود دارد یک امرطبیعی محسوب می شود.پدرسالاری، شرع ، عدم وجود روحیه فرد باورانه ، مهاجرت ، گذار از جامعه سنتی به مدرنیته ،محدودیت، رسانه ،تعصبات شدید، پایین بودن سطح آگاهی، زندگی عشیره ای و کاملاً بسته در برخی مناطق، خشونت نهادینه شده، ازدواج های اجباری و عدم وجود قوانین بازدارنده از جمله دلایل بروز این پدیده در ایران محسوب می شود.
گستردگی قتل‌های ناموسی در جهان
«به گزارش سازمان جمعیت جهانی سازمان ملل متحد سالانه در ۱۴ کشور جهان ۵ هزار قتل ناموسی رخ می‌دهد. آمار سالانه ۱۲ قتل ناموسی را برای انگلیس ثبت کرده است.آمار رسمی در یمن در سال ۱۹۹۷ ۴۰۰ نفر کشته، آمار رسمی از لبنان در سال ۲۰۰۱ ماهیانه یک قتل، در سال ۲۰۰۲ به ۲۰ نفر و وسایل ارتباط جمعی ماهیانه ۳-۲ مورد قتل را بازگو می‌کنند.
گزارش واشنگتن پست از ترکیه در آگوست: سال ۲۰۰۱ حداقل ۲۰۰ نفر می‌باشد و اغلب در مناطق روستایی شرق و غرب رخ می‌دهد. بر اساس گزارش کمیسیون دفاع از حقوق بشر پاکستان از جمعیت ۱۵۰ میلیونی پاکستان که ۵۱ درصد زنان هستند روزانه حداقل ۳ زن تحت عنوان دفاع از ناموس کشته می‌شوند. با این حساب سالیانه بیش از هزار زن جان خود را از دست می‌دهند. براساس آمارگیری دیگر از شعبه‌های حقوق بشر در پاکستان که در سال ۲۰۰۲ انجام شد، تعداد قتل‌های اعلام شده توسط رسانه‌ها در فاصله ژانویه تا آگوست ۵۴۹ نفر بوده است. در آلمان در سال ۲۰۰۴ بیش از ۲۰۰ زن به دلیل ناموسی به قتل رسیدند.درافغانستان ۴۷ مورد در سال قتل‌های ناموسی روی می‌دهد. در اردن ۹/۶۱ درصد زنان به دست برادران، ۳/۱۴ درصد بدست پدران، ۱۰ درصد بدست پسر خواهر یا مردی از فامیل به قتل می‌رسند. طبق آمار ۷۰ درصد قربانیان بین ۲۷-۱۵ سال بودند. دراردن در سال ۲۰۰۲، ۲۲ زن و در سال ۲۰۰۳، ۱۷ زن و در سال ۲۰۰۴، ۴ زن به دلیل ناموسی کشته شدند. در کردستان عراق نیز بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۳، ۳۸۴ دختر جوان و نوجوان به دلایل ناموسی به قتل رسیدند که قاتلین عموماً اعضای نزدیک خانواده و میانگین سنی ۵/۲۳ را دارا بودند.»۳
«بر اساس آمارصندوق جمعیت سازمان ملل، سالانه حدود ۵۰۰۰ زن در قتل‌های ناموسی کشته می‌شوند. بیشتر اینان ساکن غرب آسیا، شمال آفریقا و بخش‌هایی از جنوب آسیا هستند. حداقل ۱۰۰۰ زن در عرض یک سال (۱۹۹۹) به این شکل در پاکستان به قتل رسیدند. بر اساس این آمار، این جرایم بیشتر در کشورهای اسلامی رخ می‌دهند در حالی که به گفته رهبران مذهبی، هیچ ریشه‌ای دراسلام ندارند..پژوهشی که دردانشگاه اینونو ترکیه انجام گرفته نشان می‌دهد درطول ۷ سال اخیر پرونده ۳۰۰ قتل ناموسی در ترکیه وجود داشته‌است. بسیاری از این قتل‌ها در مناطق کردنشین ترکیه اتفاق افتاده‌است. این پژوهش نشان می‌دهد با بالا رفتن مجازات قتل ناموسی، بسیاری از زنان توسط خویشاوندان خود وادار به «خودکشی» شده‌اند. بیشتر قاتلان نیز پسران جوان خانواده هستند که در صورت دستگیری مجازات کمتری برایشان منظور می‌شود.»۴
آمار قتل‌های ناموسی در ایران
«طبق بررسی انجام شده، ۲۰ درصد قتل‌های اتفاق افتاده در کل کشور ناموسی و جنسی است. اما بررسی‌های انجام شده در مورد قتل‌های ناموسی رخ داده در ۱۵ استان کشور، نشان می‌دهد که در بسیاری از این موارد مردان بدون حصول اطمینان از خیانت همسر و با بهانه‌ای چون نافرمانی، عدم تمکین جنسی، سهل‌انگاری زن در انجام وظایف زناشویی اقدام به قتل می‌کنند. بر اساس تحقیقات ۹۰ درصد مردانی که همسرانشان را کشته اند به دلیل بدگمانی و توّهم بوده است.
این نوع قتل طبق آمار در سراسر کشور وجود دارد ولی شکل‌ بارز آن در میان عشایر خوزستان است.در میان این قبایل کوچکترین خطای دختران از طرف پدر و برادر نابخشودنی است و هنگامی که خواهر یا دختر جوانی بی‌عفّت شناخته شود .مقابل دیگر زنان فامیل کشته می‌شود.در مورد استان خوزستان آمار نشان می‌دهد که در سال ۱۳۶۵ حداقل ۵ زن و دختر بوسیله پدر، عمو و برادر خود به دلیل رابطه نامشروع به قتل رسیده. در حالی که این آمار در سال ۱۳۶۷ به ۸ زن رسیده بود. به گفته بازپرس ویژه قتل در اهواز هم اینک ۴/۳۲ درصد از قربانیان قتل‌ها را در استان خوزستان زنان تشکیل می‌دهند. به گزارش ایسنا مقام قضایی استان خوزستان گفت: ۲۵ درصد قتل‌های این استان با انگیزه ناموسی انجام شده‌اند.
بررسی در مورد ۴۲۸ واقعه قتل در تهران نشان می‌دهد که طبق آمار که در سال ۸۵ و ۸۶ صورت گرفته ۳۶/۸ درصد مقتولان خانوادگی را زنان تشکیل می‌دهند. در حالی که این میزان برای قتل‌های غیرخانوادگی ۸/۱۴ درصد بوده است. به طور کلی میزان قربانیان زن در کل کشور ۷/۴۷ درصد بوده است. در نهایت طی سالهای ۷۶ تا ۸۰ بیش از هفت هزار قتل در ایران صورت گرفته که حدود ۴۰۰ مورد آن مربوط به قتل‌های ناموسی می‌شود.در این میان استانهای خوزستان، فارس، آذربایجان شرقی به ترتیب بیشترین آمار قتل‌های ناموسی را دارند.»۵
افزایش بی سابقه قتل های ناموسی در تبریز و سایر شهرهای آذربایجان
رئیس پلیس آگاهی استان آذربایجان شرقی از افزایش ۱۱درصدی وقوع قتل در۹ ماهه نخست امسال نسبت به مدّت مشابه سال قبل در این استان خبر داد.به گزارش خبرنگار مهر:« سرهنگ قنبر مدّاحی ظهر چهارشنبه در گفتگو با خبرنگاران افزود:۹۸ درصد جرائم جنایی و قتل در۹ ماهه نخست امسال کشف شده است.سرهنگ مدّاحی با تاکید براینکه ۷۲ درصد مقتولان جرائم جنایی درآذربایجانشرقی مردان هستند،تشریح کرد:خانم ها تنها ۲۸ درصد از این آمار را به خوداختصاص داده اند.
مدّاحی اضافه کرد: ۳۲ درصد قتل ها در این استان مربوط به مسائل خانوادگی است و علّت و انگیزه جرائم جنایی درآذربایجان شرقی مسائل اخلاقی عنوان می شود.وی با اشاره به ضرورت افزایش سطح آگاهی مردم از میزان وقوع جرائم در استان تصریح کرد: اطّلاع رسانی برای مردم نقش زنگ خطر را بازی می کند و کاهش سهل انگاری درجامعه زمینه وقوع جرم را از بین می برد.
سرهنگ مدّاحی دلیل اطلاع رسانی آماری به جای تعداد وقوع جرایم را مسائل امنیتی عنوان کرد و گفت:۸۱ درصد جرائم وقوعی در استان مربوط به انواع سرقت ها، ۱۳درصد جرائم مربوط به جرائم جعل و کلاهبرداری و تنها شش درصد مربوط به جرائم خشن است. رئیس پلیس آگاهی استان آذربایجان شرقی گفت: تبریز با ۶۷٫۶ درصد وقوع جرائم و ۶۹٫۳ درصد میزان کشف رتبه اوّل در استان را داراست و شهرستان های مراغه ،مرند و میانه به ترتیب ۶٫۸،۴٫۸، ۴٫۶درصد وقوع جرم در رتبه های بعدی جای گرفته اند. سرهنگ مدّاحی افزود: ۱۷٫۲۷ درصد وقوع جرایم و ۱۶٫۶درصد کشفیات مربوط به ۱۵شهرستان دیگر آذربایجان شرقی است.»۶
آیات قرانی و قوانین ضد زن برای ترویج جنایت علیه زنان
قاتل یا قاتلین تمامی دختران و زنانی که به دست پدر یا سایر بستگان خود به قتل رسیده اند، با اطّلاع از این ماده های قانونی خود را مبّری از مجازات می دانند و با خاطری آسوده اقدام به قتل آن ها می کنند دین اسلام مقام ویژه ای برای ناموس قائل است و قتل زن را به دلایل ناموسی مجاز می شمارد.
«بر اساس گزارش پلیس ایران تنها در سال ۱۳۸۸ در شهر اهواز ۱۵ زن قربانی قتل ناموسی شدند که معادل ۲۴٫۵٪ از کل قتل‌های سال ۸۸ شهر اهواز می‌شود، البته این آمار نسبت به سال ۸۴ که میزان قتل‌های ناموسی در اهواز ۳۵ درصد بوده، کاهش یافته است. به‌گفته بازپرس شعبه ویژه قتل اهواز برخی آداب و رسوم مانند لزوم ازدواج دخترعمو با پسرعمو یکی از دلایل این قتل‌ها است که برخی مواقع اگر غیر از این اتفاق بیافتد منجر به قتل می‌شود»۷
البته گفتنی است که برخی قتل‌های ناموسی هم فقط بر مبنای سوء ظن صورت می‌پذیرد .معاون مبارزه با جرائم پلیس آگاهی تهران به خبرگزاری مهر گفت:«۶۲درصد از مقتولان مونث، توسط خانواده‌ها و اقوام به قتل رسیده‌اند.وی درادامه سخنانش به این نکته اشاره کرد که خانواده‌ها و حتیّ افراد دانشگاهی و تحصیل‌کرده درمورد چنین قتل‌هایی سکوت کرده و آنها را به پلیس گزارش نمی‌کنند.»
افشای آمارقتل‌های ناموسی توسط یک مقام مسئول، یک بار دیگر نگاه‌ها را متوجه ماده ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی کرد، ماده‌ای که به نظر بسیاری از حقوقدانان و فعالین سیاسی و زنان مجوزی است برای قتل‌های ناموسی توسط شوهر و گاهی نیز برادر و پدر، طبق ماده ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی «هرگاه مرد همسر خود را درحال زنا با مرد اجنبی مشاهده کند و علم به تمکین زن داشته باشد ،می‌تواند درهمان حال آنان را به قتل برساند و درصورتی که زن مکره (مجبور) باشد فقط می‌تواند مرد را به قتل برساند».
این ماده قانونی از دید بسیاری از حقوقدانان، مجوزی است برای قتل‌های ناموسی.هرچند که طبق این قانون تنها شوهر اجازه کشتن زن “زناکار” را دارد امّا در بسیاری از قتل‌هایی که توسط برادر، پدر، عمو و پسرعمو نیز انجام می‌شود با تکیه بر همین قانون، مرتکبان به قتل ازقصاص معاف می‌شوند.البته در مورد پدر، ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی نیزبه کمک آمده و تصریح کرده که پدر و جدّ پدری در صورت کشتن فرزند قصاص نمی‌شوند .علاوه براین دوقانون که تنها به عنوان مشتی ازخروار گفته شد درآیه ی ۲ از سوره ی نور آمده است: « باید شما مومنان هر یک از زنان و مردان زناکار را به صد تازیانه مجازات و تنبیه کنید و هرگز درباره ی آنان در دین خدا رأفت و ترحّم روا مدارید اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید و باید عذاب آن بد کاران را جمعی از مومنان مشاهده کنند.»به علاوه درآیه ی ۴ از سوره ی نور نیز چنین آمده است: « و آنان که به زنانِ با عفّتِ مومنه نسبت زنا دهند، آنگاه که چهار شاهد بردعوی خود نیاورند آنان را به هشتاد تازیانه کیفر دهید و دیگر هرگز شهادت آنان را نپذیرید که مردمی فاسق و نادرستند.»
سه گزارش مستند از قتل های ناموسی در تبریز که سانسور مانع انتشار آنها شد
گزارش اوّل
من وقتی در سال ۱۳۸۱ به عنوان خبرنگاردر روزنامه احرار که روزنامه محلّی در تبریز بود، کار می کردم به ما گفته شد یک دخترجوان دانش آموز به نام ( س . ت ) که درخیابان قره آغاج( قدس) کوچه تالار زندگی می کرد، کشته شده است.من به همراه یک عکاس به محل وقوع حادثه رفتیم.کوچه تالار یک کوچه ی خاکی ، تنگ و طولانی بود که خانه ی کوچک و فقیرانه خانم (س. ت ) درآنجا قرار داشت. براساس بررسی های ما این دخترجوان از قشرمحروم شهر بود که با مردی هم ازهمین قشر بوده،دوست می شود.درطی این مدّت با هم روابطه عاشقانه داشتند.ماهها بود که با هم دوست شده بودند و این درحالی بود که آن مرد، زن و بچه داشت.دختر چندین بار به بهانه رفتن به مدرسه به خانه مرد و نیز دور ازچشم خانواده اش با او بارها به گردش و تفریح رفته بودو به اوکاملاّ اعتماد پیدا کرده بود.ولی بعد دختر به دلایلی نامعلوم توسط دوست پسرش کشته می شود.بعد از کشته شدنش خانواده او به پلیس شکایت می کنند. پلیس طی جستجویی که به عمل می آورد جسد دختر را در داخل چاه خانه مرد پیدا می کند. مرد برای مدّتی دستگیر و زندانی می شود و در بازجویی هایی که از او می شود او اعتراف می کند که دوست دخترش چون علاوه براو با مردان دیگری نیز ارتباط جنسی داشته است او را کشته و سپس در چاه خانه شان انداخته است تا کسی ازاین قضیه اطّلاعی نداشته باشد.
برای انجام تحقیقات و درج خبردر روزنامه محل کارم (روزنامه احرار) ، به همراه یک خبرنگار دیگر به محل زندگی مرد قاتل که در خیابان قره آغاج (قدّس) کوچه منطش بود، رفتیم. این محله جزء محلات بسیار فقیر تبریز محسوب می شود که درآن اقشار مختلف مردم ازبزه کارترین انسانها گرفته تا شریف ترین شان زندگی می کنند.کوچه منطش یک کوچه تنگ و فوق العاده طولانی است که از یک طرف به خیابان قره آغاج و از طرف دیگر به خیابان بهار ختم می شود.درآنجا هیچ کس مایل به مصاحبه با ما نشد و ما به سختی دراین مورد توانستیم اطّلاعات لازم برای درج خبر را بدست آوریم. مرد قاتل و دختر مقتول در خیابان قدّس کوی تالار هر دو دریک خیابان زندگی می کردند و فاصله خانه شان ازهم زیاد نبود.
ما با اهالی هر دو خانواده صحبت کردیم پدر و برادرهای دختر از این اتفاق خیلی ناراحت بودند و فکرمی کردند. که دخترشان با این کارش آبروی خانواده را برده است و به همین دلیل از من خواهش کردند این خبر را منتشر نکنم.آنها نمی خواستند این خبر درهیچ رسانه ای منتشر شود.چون فکر می کردند که اگر دیگران هم بدانند که دختر این خانواده رابطه جنسی خارج از خانواده که به آن دراصطلاح اسلامی، رابطه نامشروع گفته می شود ،دارد. همه اقوام ، آشنایان ودوستانشان آنها را مورد توهین و اهانت تمام نشدنی قرارخواهند داد.
گزارش من به عنوان خبرنگار وعکسهای عکاسی که همکار من بود، آماده چاپ شده بود .مطلب من توسط خانم تایپیست تایپ شد. ما می خواستیم نشریه را صفحه بندی کنیم و به چاپ بفرستیم که ناگهان مدیر مسئول نشریه مرا صدا کرد و گفت: هنگام صفحه بندی این خبر را از بین بقیه مطالب حذف کنید.من با شنیدن این حرف خیلی تعجب کردم چون وقت و هزینه زیادی برای تهیه این خبر گذاشته بودیم و برای نوشتن و گرفتن عکس زحمت زیادی کشیده بودیم. من از مدیر مسئول علّت این کار را پرسیدم.او درجواب به من گفت: خانواده دختر مقتول خیلی ناراحت هستند وبه هر ترتیبی شده می خواهند ما را از درج این خبر منصرف کنند. پدر دختر تهدید کرده است که در صورت انتشار این خبر خودش و خانواده اش را خواهد کشت.
او به من گفت: به جایی این که به فکر آبروی نشریه باشیم می باید اوّل از همه آبرو و حرمت انسان ها را نگه داریم.پدر و برادرهای خانواده دختر چند روز پی در پی به محل دفتر نشریه واقع درتبریز خیابان شریعتی جنوبی آمده بودند و با مدیرمسئول نشریه که خودش هم وکیل دادگستری بود،صحبت کرده بودند و ازاو راهنمایی خواسته بودند.حتیّ روزی هم که ما داشتیم نشریه را صفحه بندی می کردیم از ساعتها قبل دردفتر نشریه با مدیر مسئول نشریه صحبت می کردند.این خبر به دستور مدیر مسئول چاپ نشد و سایر نشریات محلی درتبریز نیز آنرا منتشر نکردند. ولی بعد از چندین سال مرد از زندان آزاد شد و اهالی محل زندگی او گفته بودند این گناه خود دختر بوده که بدون رعایت هیچ اصول اخلاقی وهنجار های متعارف، می خواسته با یک مرد متاهل رابطه جنسی داشته باشد و این گونه بود که خبر این فاجعه خاموش همچون بسیاری از اخبار مربوط به قتل های ناموسی به کلی سانسور و به بایگانی سپرده شد.
گزارش دوم
درادامه فعالیت مطبوعاتی ام درروزنامه احرار در سال ۱۳۸۱ ، روزی به ما اطّلاع داده شد که در یکی از مدارس دخترانه درتبریز واقع در خیابان قدّس(قره آغاج) دختری به نام ( آ. ق ) که دانش آموز دوره دبیرستان بوده به طرز مشکوکی به قتل رسیده است. گفته می شد این دختردوست پسر داشته و وقتی خانواده متوجه دوستی آنها شده بودند به شدّت او را مورد ارعاب و تهدید قرار داده بودند. تا جایی که براثرهمین ارعاب ها ،خانواده دخترکه ناموس دخترشان برای شان از کرامت جان و تن او نیزعزیزتر بوده است، دختر را وادار می کنند تا خودش را خود کشی کند.
من به تنهایی برای تهیه گزارش به مدرسه رفتم. هیچ کدام از مسئولین و معلمین حاضر در مدرسه قبول نکردند تا درباره او اطّلاعاتی بدهند.ولی برعکس آنها، دوستان و همکلاسی های فرد قربانی شده، از این موضوع فوق العاده آشفته حال بودند ودر بیرون ازمدرسه برای اوبسیار ابراز دلتنگی و نگرانی میکردند ومی گفتند:فاجعه دردناک و خاموشی که امروز برای همکلاسی شان اتفاق افتاده است هرکدام از آنها را نیز تحت شعاع خود قرار می دهد . از این رو که شاید برخی نیز در انتظارچنین سرنوشتی باشند.آنها حاضر نبودند تا دیگران درشخصی ترین رابطه ی زندگی شان که همانا ازدواج می باشد دخالت به عمل آورند،گزارشی هم که من در این مورد تهیه کردم امکان انتشار نیافت.
گزارش سوم
زمانیکه درسال ۱۳۸۶ درایران برای خبرگزاری هما و سایرخبرگزاریهای داخل و خارج ازکشور کار مطبوعاتی می کردم، به من اطّلاع داده شد.در یکی از دهات توابع تبریز،یک دختر و پسرجوان وتحصیل کرده به جرم داشتن روابط عاشقانه وعاطفی توسط خانواده ی دختر به قتل رسیده اند.من به همراه دو نفر از خبرنگاران مرد برای پیگیری این خبر راهی آن روستا شدیم.خانه دخترمقتول برروی یکی از تپه های بلند روستا قرارداشت و بر روی درب فلزی و کهنه آن اعلامیه ای که نشان میداد، برای دختر و پسرمقتول مراسم ترحیم در یکی از مساجد تبریز گرفته اند، به پشت در چسبانده شده بود را به دقّت خواندیم تا بتوانیم نام و مشخصات آن دو نفر را پیدا کنیم.نام دختر(ب . ق) و نام پسر(ت . آ) بود. درادامه تحقیقات و برای روشن شدن حقایق پیش آمده با تعدادی از کسانی که در روستا بودند، ملاقات کردیم و میخواستیم دررابطه با چگونه و وچرایی کشته شدن آنها سوال کنیم ولی هیچ کس حاضر نبود تا در رابطه با دیده ها و یاشنیده هایش توضیحی بدهد.
تنها خانم میانسالی که چادری به کمرش بسته بود وهمسایه شان بود، به همراه چند نفر دیگر از زنان به ما گفتند: این دختر و پسر جوان به طور پنهانی با هم دوست شده بودند و می خواستند با هم ازدواج کنند. ولی خانواده هر دو طرف با ازدواج آنها موافقت نمی کردند. به همین دلیل تصمیم می گیرند تا با هم از خانه فرار کنند ولی وقتی خانواده دختر متوجه این موضوع می شوند، پسر ودختری که تنها گناهشان عاشقی بوده را با هم دستگیر می کنند و بعد هر دو را دراطاق خانه ای که ما درآن لحظه در روبروی آن ایستاده بودیم با طناب می بندند و تا حدّ مرگ آنها را شکنجه می دهند و بدنشان را مثله می کنند.
زنهای همسایه شهادت می دادند که وقتی پلیس به آنجا آمده بوده و می خواستند اجساد را از آنجا بیرون ببرند بر روی بدن دختر و پسر جراحت های عمیقی را مشاهده کرده اند.علی رغم تلاش و اصرار ما هیچ یک از اعضاء خانواده حاضر نشدند تا با ما مصاحبه کرده و یا به سوالات ما پاسخ بدهند. من به همرا ه دو نفر دیگر ازهمکارانم که برای تهیه خبر رفته بودیم چند روز پی درپی به آن روستا رفتیم ولی اهالی محل درهای خانه شان را بروی ما بستند و خودشان را از چشم ما پنهان کردند. آخرش هم چون خبر را نتوانستیم تکمیل کنیم از انتشار آن خودداری کردیم تا خبر را کامل کنیم و بعد آن را منتشر کنیم. ولی من برای بار سوم زندانی شدم و بعد هم مجبور شدم از ایران خارج شوم و دیگر نتوانم خبر را کامل کنم.
جمع بندی
پدیده ی قتلهای ناموسی نماد بارز تعصّب ویک الگوی رفتاری- اجتماعی خشونت آمیز است.درماده ی ۱۰ اعلامیه ی جهانی حقوق بشر آمده است:« هرکس درتعیین حقوق و تعهدات خویش و هرگونه اتّهام جزایی که به او وارد شود با مساوات کامل حق برخورداری از دادرسی منصفانه و علنی را در دادگاه مستقّل و بی طرف دارد.» درنتیجه حکم ماده ی ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی که مرد راهم قاضی قرار داده و هم مجریِ مجازات، با این ماده از اعلامیه ی جهانی حقوق بشر سازگار نمی باشد.
هم چنین دربخشی از ماده ی ۵ کنوانسیون رفع هر گونه تبعیض علیه زنان آمده است:« دولت های عضو اقدامات مقتضی زیر را به عمل خواهند آورد: الف: تغییر الگوهای رفتاری، اجتماعی و فرهنگی مردان و زنان به منظور دست یابی به برانداختن تعصّبات، عادات و دیگر روش های عملی که بر طرز تفکّر پست نگری یا برتر بینی یک جنس نسبت به جنس دیگر یا نقش کلیشه ای زنان و مردان مبتنی است…»
«جلوگیری ازخشونت وظیفه ی اساسی هردولتی است.امّا با توجّه به اینکه بیش از نود درصد کشورهای جهان به این کنوانسیون پیوسته اند و با عنایت به اینکه این کنوانسیون با اقبال گسترده ی جهانی مواجه شده است، لذا به گفته ی برخی از صاحب نظران، مفاد آن به عرف بین المللی تبدیل شده است.زمانیکه امری به عرف بین المللی تبدیل شود، چه کشوری عضو کنوانسیون مربوطه باشد یا نباشد،متعهد به رعایت آن است. بعلاوه همان طورکه پیشتر نیز بدان اشاره شد، برخی از قربانیان پدیده ی قتلهای ناموسی درایران، دخترانِ نوجوان و زیرهجده سال هستند.با توجه به این که جمهوری اسلامی ایران، رسماً وعلناً به کنوانسیون حقوق کودک پیوسته است،دربخشی از بند ۱ از ماده ی ۱۹ این کنوانسیون آمده است: «کشورهای عضو کلیه ی اقدامات قانونی، اجرایی، اجتماعی وآموزشی لازم را به عمل خواهند آورد تا از کودک یا همان افراد زیرهجده سال در برابرکلیه ی اَشکال خشونت جسمی یا روانی، صدمه یا آزار و غیره حمایت کنند. پدیده ی قتل های ناموسی به روشنی جزو اَشکال خشونت جسمی و روانی قرار می گیرد و از این رو بر اساس ماده ی ۱۹ کنوانسیون حقوق کودک، دولت ایران متعهد به مقابله با آن در کشور است.»۸
در خصوص پدیده های اجتماعی ریشه داری چون جنایت های ناموسی صِرف تغییر قوانین کارگشا نبوده، بلکه اقدامات گوناگون و متنوعی برای مقابله با آن باید صورت گیرد.براى لغوهر گونه خشونت علیه زنان بویژه سنگسار و قتل های ناموسی وغیره زنان آگاه و انقلابیوهمه انسان های برابری خواه درهمه کشورها به مبارزه و اعتراضى وسیعی دست زنند.
باید به جنایت برعلیه انسان پایان داده شود. بشریت نباید این جنایات را تحمّل کند و نباید گذاشت که انسان ها به هر دلیلی با عنوان قتل های ناموسی و غیره به مرگ محکوم شوند. چرا که هیچ کس مجاز نیست تا انسانى دیگری را به مرگ محکوم سازد و او را با کابوس مرگ روبرو کند.می باید مبارزه علیه خشونت سیستماتیک بر زنان به یک جنبش جهانی تبدیل شود. پاسخ رژیم فاشیست اسلامی در شورای امنیت سازمان ملل متحد به مخالفان اعدام ، قتل ناموسی ، سنگسار، زندان ، تجاوزجنسی سیستماتیک ،شکنجه و سرکوب چه خواهد بود؟! پاسخ آنان به پلاکاردهای نصب شده درخیابان شرم درمنع خشونت علیه زنان چه خواهد بود؟!
امیدوارم شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد دربیست و چهارمین نشست خود، نقض حقوق انسانی زنان آذربایجان را که در واقع نقض حقوق تمامی انسانیت است، مورد رسیدگی و توجه قرار دهد.و عاملان آنرا به عنوان ناقضان حقوق بشر به دنیا معرفی نماید.
به امید رسیدن به جامعه ای که درآن هیچ کس به خاطر داشتن عقاید مخالف زندانی و اعدام نگردد.
به امید رسیدن به جهانی عاری از اسارت و نا برابری
جهانی عاری از خشونت و ستمگری
به امید رسیدن به صلح ، آزادی ، سوسیالیسم ، امنیت غذایی درجهان.
جهانی عاری از سنگسار، قتل های ناموسی، تجاوز جنسی ، شکنجه و زندان .
منابع
(رضا جمالی)radiozamaneh.com1-
2- عنوان مطلب ، قتل ناموسی : تحلیلی مارکسیست- فمینیستی . نویسنده – شهرزاد مجاب – سایت شهروند
3- عنوان مطلب، قتل های ناموسی– مولفان : کار دانشجویی در درسجامعه شناسی انحرافات در بهار ۸۷ توسط خانم ها (جلیلی،خاکی،عبدلله پور،نیک زاد و وهاب زاده)
۵- عنوان مطلب، قتل های ناموسی– نویسنده ها: کار دانشجویی در درسجامعه شناسی انحرافات در بهار ۸۷ توسط خانم ها (جلیلی،خاکی،عبدلله پور،نیک زاد و وهاب زاده)
۶- تبریز – خبرگزاری مهر
۸ -عنوان مطلب، قتلهای ناموسی – مولف، اویس حامد توسّلی ( کارشناس ارشد حقوق بین الملل )
شهنازغلامی
فرانسه – پاریس
۱۵/۰۹/۲۰۱۳
لینک ویدئو سخنرانی:
لینک مطلب در وبلاگ جهان زن :

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر