سوادآمزوی دختران
خانمی که کنار من در مترو نشسته نگاهی به دخترک میاندازد و از او میپرسد:”امسال میری کلاس چندم؟” و دخترک که کلافه و بیحوصله است رو به آن زن میکند و میگوید: “خانم من مدرسه نمیرم، من و مادرم هر روز از صبح تا شب تو مترو کار میکنیم، به خاطر همین نمیتونم برم مدرسه.”…
اندک اندک بوی ماه مهر از راه میرسد و زنگ آغاز سال تحصیلی جدید به صدا در میآید، اما برای برخی از دختران در سن تحصیل، مهر دیگر ماه مدرسه نیست.
خانمی که کنار من در مترو نشسته نگاهی به دخترک میاندازد و از او میپرسد:”امسال میری کلاس چندم؟” و دخترک که کلافه و بیحوصله است رو به آن زن میکند و میگوید: “خانم من مدرسه نمیرم، من و مادرم هر روز از صبح تا شب تو مترو کار میکنیم، به خاطر همین نمیتونم برم مدرسه.”…
اندک اندک بوی ماه مهر از راه میرسد و زنگ آغاز سال تحصیلی جدید به صدا در میآید، اما برای برخی از دختران در سن تحصیل، مهر دیگر ماه مدرسه نیست.
به گزارش مهرخانه، هر روز داخل مترو فال حافظ
میفروشد؛ دانهای ۱۰۰۰ تومان، روپوش مدرسه به تن میکند، تا نیمههای کلاس اول به مدرسه رفته، ولی پس از آن به خاطر فقر مجبور به ترک تحصیل و کار کردن میشود. شاید دلش میخواهد مثل بقیه دوستانش اول مهر به مدرسه برود، ولی انگار تقدیر چیز دیگری برای او خواسته است.
میفروشد؛ دانهای ۱۰۰۰ تومان، روپوش مدرسه به تن میکند، تا نیمههای کلاس اول به مدرسه رفته، ولی پس از آن به خاطر فقر مجبور به ترک تحصیل و کار کردن میشود. شاید دلش میخواهد مثل بقیه دوستانش اول مهر به مدرسه برود، ولی انگار تقدیر چیز دیگری برای او خواسته است.
خانمی که کنار من در مترو نشسته نگاهی به دخترک میاندازد و از او میپرسد:”امسال میری کلاس چندم؟” و دخترک که کلافه و بیحوصله است رو به آن زن میکند و میگوید: “خانم من مدرسه نمیرم، من و مادرم هر روز از صبح تا شب تو مترو کار میکنیم، به خاطر همین نمیتونم برم مدرسه.”
این زن جوان که انگار باید مقصر مدرسه نرفتن دختر را پیدا میکرد، میپرسد: “پدرت کجاست؟”
دخترک لب به سخن میگشاید و حلقه مفقوده زندگیشان را برای ما مشخص میکند: “پدرم میرفت بنایی، وضع زندگیمون خوب بود، ولی از وقتی از داربست افتاده من و مامانو و برادرم کار میکنیم تا بتونیم کرایه خونه و پول داروهای بابامو و خرج زندگیمونو در بیاریم آخه بابام قطع نخاع شده.”
این زن جوان که انگار باید مقصر مدرسه نرفتن دختر را پیدا میکرد، میپرسد: “پدرت کجاست؟”
دخترک لب به سخن میگشاید و حلقه مفقوده زندگیشان را برای ما مشخص میکند: “پدرم میرفت بنایی، وضع زندگیمون خوب بود، ولی از وقتی از داربست افتاده من و مامانو و برادرم کار میکنیم تا بتونیم کرایه خونه و پول داروهای بابامو و خرج زندگیمونو در بیاریم آخه بابام قطع نخاع شده.”
چه تعداد کودک بازمانده از تحصیل داریم؟
شمار کودکان محروم از تحصیل در کشورمان، براساس آمارهای رسمی، هم اکنون حدود ۹۰ هزار نفر است که هر سال حدود ۲۰ هزار نفر نیز به تعدادشان اضافه میشود، اما آمارهای غیررسمی این رقم را بیش از اینها تخمین زده و برخی فعالان حقوق کودک معتقدند این آمار به حدود چهار میلیون نفر میرسد.
شمار کودکان محروم از تحصیل در کشورمان، براساس آمارهای رسمی، هم اکنون حدود ۹۰ هزار نفر است که هر سال حدود ۲۰ هزار نفر نیز به تعدادشان اضافه میشود، اما آمارهای غیررسمی این رقم را بیش از اینها تخمین زده و برخی فعالان حقوق کودک معتقدند این آمار به حدود چهار میلیون نفر میرسد.
چندی پیش فاطمه قربان معاون ابتدایی آموزش و پرورش دولت دهم با تأکید بر اینکه در حال حاضر ۹۸٫۷ درصد پوشش تحصیلی برای دانشآموزان لازمالتعلیم صورت گرفته، اظهار داشت: این آمار برگرفته از مستندات مرکز آمار و فنآوری آموزش و پرورش است که با همکاری ثبتاحوال تهیه شده و اسامی تمامی بازماندگان از تحصیل نیز که حدود ۱٫۳ درصد است، به تفکیک استانها در اختیار معاونت ابتدایی قرار گرفته است.
وی ادامه داد: پیش از این آمار دانشآموزان بازمانده از تحصیل ۱۲۰ هزار نفر عنوان شده بود که در ۲ سال گذشته ۲۹ هزار نفر از این کودکان شناسایی و جذب آموزش و پرورش شدند و در حال حاضر پیشبینی میشود بین ۷۰ تا ۹۰ هزار کودکان بازمانده از تحصیل داشته باشیم که در مدارس کشور حضور ندارند.
به اعتقاد علی باقرزاده، رئیس سازمان نهضت سوادآموزی نیز ۹۸ درصد دانشآموزان لازمالتعلیم را تحت پوشش تحصیلی آورده و ۲ درصد از آن محروم ماندهاند که نهضت سوادآموزی و آموزش پرورش در پی شناساییشان هستند.
البته رئیس سازمان نهضت سواد آموزی این را هم گفت که «تعداد زیادی» از کودکان بازمانده از تحصیل، معلولیت ذهنی دارند و به مدرسه نمیروند.
اما بر اساس آخرین سرشماری در کشور که در سال ۹۰ انجام شده است جمعیت ۵ تا ۹ سالههای ایران حدود ۵ میلیون و ۶۵۰ هزار نفر، ۱۰ تا ۱۴ سالهها ۵ میلیون و ۶۷۰ هزار نفر، و ۱۵ تا ۱۹ سالهها ۶ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر است که ثابت میکند در مجموع حدود ۱۸ میلیون نفر در کشورمان بین ۵ تا ۱۹ سال قرار دارند.
اکنون با توجه به آهنگ تغییرات جمعیتی در گروههای سنی مختلف میتوان از نظر آماری حدس زد احتمالاً جمعیت ۵ تا ۶ سالهها و جمعیت ۱۸ تا ۱۹ سالهها، در مجموع باید حدود یک میلیون و ۴۵۰ هزار نفر باشد و بنابراین جمعیت ۶ تا ۱۸ سالههای کشور باید بیش از ۱۶ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر باشد.
حالا حتی اگر فرض کنیم که این جمعیت از سال ۹۰ تاکنون تغییری نکرده است -که البته صد در صد بیشتر شده- باز هم با کسر تعداد دانشآموزان کشور (۱۲ میلیون و ۲۴۲ هزار نفر)، بازماندههای از تحصیل باید دستکم حدود ۴ میلیون نفر باشند.
اگر بخواهیم دقیقتر باشیم باید بپذیریم که جمعیت ۶ تا ۱۸ سالهها در طول دو سال گذشته بیشتر شده و بنابراین تعداد جا ماندههای از تحصیل هم به همان نسبت زیادتر شده است و معقولانه نیست اگر بگوییم بیشتر دختران و پسران محروم از تحصیل دارای معلولیت ذهنی هستند.
البته لازم به ذکر است که پیگیریهای خبرنگار مهرخانه برای دریافت آمار تفکیکی دختران و پسران محروم از تحصیل راه به جایی نبرد و اموزش و پرورش به دلایلی از ارائه این آمار خودداری کرد.
چرا دختران ترک تحصیل میکنند؟
آمار دخترانی که به جای مدرسه رفتن، سر چهارراه گل میفروشند و یا در مترو دستفروشی میکنند، هر روز بیشتر میشود. از سوی دیگر در برخی مناطق محروم به دلیل کمبود امکانات بسیاری از دختران بیشتر از مقطع ابتدایی درس نمیخوانند.
آمار دخترانی که به جای مدرسه رفتن، سر چهارراه گل میفروشند و یا در مترو دستفروشی میکنند، هر روز بیشتر میشود. از سوی دیگر در برخی مناطق محروم به دلیل کمبود امکانات بسیاری از دختران بیشتر از مقطع ابتدایی درس نمیخوانند.
نگاهی به وضعیت تحصیلی دانشآموزان عشایر نشان نیز میدهد که آموزش رسمی در بین خانوادههای عشایر جایگاه مطمئنی ندارد و کوچکترین مانع برای ادامه تحصیل کودکان و نوجوانان، خانوادهها را وامیدارد تا از رفتن آنان به مدارس ممانعت کنند. هنوز مدارس کپری و چادری در کشور سرپناه برخی دانشآموزان عشایری است، کانکس هم کم نیست، اما همه اینها هنوز چند قدم از امکانات مدارس شهری عقبتر است.
معاون آموزش ابتدایی آموزش و پرورش در پاسخ به این سؤال که چرا دختران از تحصیل بازمیمانند؟ با اشاره به پوشش تحصیلی کودکان مناطق کمتر توسعهیافته، عشایری، مرزی و کپری گفت: پوشش تحصیلی در این مناطق نیز به تبع وضعیت کلی سایر مناطق کشور بوده و به طور ۱۰۰ درصدی تحقق نیافته است.
وی افزود: شرایط این مناطق به ویژه مناطق مرزی امروزه به علت قرار گرفتن در معرض تهاجم برنامههای فرهنگی کشورهای همسایه، شرایط خاصی است و براساس یافتههای تجربی مهمترین مانع حضور فرزندان در سن تحصیل در این مناطق به ویژه دختران، تعصبات فرهنگی، فقدان آگاهی والدین، نبود انگیزه کافی برای ادامه تحصیل و اینکه این کودکان در سن تحصیل به عنوان نیروی کار خانوارها محسوب میشوند.
از سوی دیگر مدیرکل دفتر امور مناطق کمتر توسعهیافته و عشایر کشور، مشکل نیروی انسانی و نبود انگیزه کافی در میان معلمان را یکی از مشکلات مدارس عشایری عنوان میکند میگوید: باید حقالزحمه معلمان عشایر برای بالا رفتن انگیزه آنها و رفت و آمد به مناطق صعبالعبور افزایش یابد تا این مشکل برطرف شود.
عبدالرضا شکیبافر با بیان اینکه یکی دیگر از مشکلات، فرهنگ خانواده در ادامه تحصیل دانشآموزان دختر است، میافزاید: البته در دو سه سال اخیر با راهاندازی مدارس شبانهروزی موفق به ماندگاری دختران در مدارس شدهایم، اما در مجموع بسیاری از خانوادهها تصور میکنند که تحصیل دختران تا پایان مقطع ابتدایی کافی است و به بسیاری از آنها اجازه ادامه تحصیل در مقطع متوسطه را نمیدهند.
داریوش قنبری، نماینده سابق ایلام در مجلس درباره مشکل آموزشی عشایر توضیح میدهد: موضوعی که باعث رشد ترک تحصیل در برخی مناطق به شکل خاص شده، کمتوجهی مسئولان وزارت آموزش و پرورش به وظایف خود است. در برخی مناطق عشایری و روستایی دورافتاده چندان توجهی به تحصیل نمیشود. هنوز روستاهایی در حوزه انتخابیه بنده وجود دارد که امکان ادامه تحصیل برای دختران در دوران دبیرستان یا حتی بعضاً در دوران راهنمایی نیست.
وی میافزاید: چون دختران برای ادامه تحصیل باید به شهرها و مناطق دوردست بروند و این امکان در محل زندگی آنها فراهم نیست و از طرف دیگر حساسیتهای خاصی هم نسبت به رفت و آمد دختران وجود دارد، لاجرم آنها از ادامه تحصیل بازمیمانند. این معضلی است که در نقاط دورافتاده و محروم کشور با آن روبه رو هستیم.
چرا حرفی از امکانات برای مدارس دخترانه به میان نیامد؟
شاید حرفهای معاون سابق آموزش ابتدایی آموزش و پرورش در خصوص دلایل عدم تحصیل دختران در مناطق مرزی تا حدودی درست باشد، ولی او در اظهاراتش از کمبود امکانات در این مناطق محروم چیزی نگفت. از اینکه دختران عشایر و روستا برای ادامه تحصیل باید به فواصل دورتری بروند و امکاناتی برای تحصیلشان در همان حوالی فراهم نیست.
شاید حرفهای معاون سابق آموزش ابتدایی آموزش و پرورش در خصوص دلایل عدم تحصیل دختران در مناطق مرزی تا حدودی درست باشد، ولی او در اظهاراتش از کمبود امکانات در این مناطق محروم چیزی نگفت. از اینکه دختران عشایر و روستا برای ادامه تحصیل باید به فواصل دورتری بروند و امکاناتی برای تحصیلشان در همان حوالی فراهم نیست.
اکنون بیش از ۱۶۰ هزار دانشآموز عشایر در نقاط مرزی و مرکزی کشور تحصیل میکنند که سازمان نوسازی مدارس براساس برنامهریزی سالانه اعتبارات ویژهای را برای مدارس عشایری اختصاص میدهد، اما گویا این اعتبارات همواره از حد نیاز آنان پایینتر است؛ چراکه از استانهای مختلف خبر میرسد کمبود فضای آموزشی و کلاس درس مناسب، کمبود امکانات آموزشی و آزمایشگاهی و فراهم نبودن امکان ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر در بسیاری از نقاط عشایری آموزش را برای معلمان این مدارس دشوار کرده است.
البته فارغ از این بحثها باید از این مقام مسئول پرسید که آیا تنها دختران روستایی و عشایری بازماندگان از تحصیل هستند؟ یا اینکه بسیاری از خانوادهها به ویژه در حاشیه شهرهای بزرگ، به طور ناخواسته مانع از حضور دختران و پسرانشان بر سر کلاس درس میشوند؛ چراکه مشکلات اقتصادی خانواده باعث شده آنها به فرزندانشان به عنوان نیروی کار برای چرخاندن چرخ اقتصاد خانوادهها نگاه کنند.
کلاسهای مختلط دختران را از تحصیل محروم کرد
در بسیاری از مناطق روستایی و محروم کلاسهای مقطع ابتدایی به صورت مختلط و دخترانه و پسرانه برگزار میشود که البته در سالهای اخیر با تمهیدات آموزش و پرورش قرار بود این کلاسها برچیده شود، اما در سال جاری و با اجرای نظام ۳-۳-۶ به تبع کمبود کلاس و معلم در مناطق شهری، مناطق روستایی نیز با این مشکل مواجه هستند و برگزاری کلاسهای مختلط تنها راه چارهایست که مسئولان و مدیران در این مواقع برمیگزینند.
در بسیاری از مناطق روستایی و محروم کلاسهای مقطع ابتدایی به صورت مختلط و دخترانه و پسرانه برگزار میشود که البته در سالهای اخیر با تمهیدات آموزش و پرورش قرار بود این کلاسها برچیده شود، اما در سال جاری و با اجرای نظام ۳-۳-۶ به تبع کمبود کلاس و معلم در مناطق شهری، مناطق روستایی نیز با این مشکل مواجه هستند و برگزاری کلاسهای مختلط تنها راه چارهایست که مسئولان و مدیران در این مواقع برمیگزینند.
اما نکته قابل اهمیت برگزاری مختلط کلاس پایه ششم ابتدایی است که دانشآموزان در سنین نوجوانی به سر می برند و بنا به گفته معلم یکی از این کلاسها، این مسئله مشکلاتی را در کلاس به وجود آورده است که گاه کنترل کلاس درس را مشکل میکند. علاوه بر این ادامه این وضعیت به ترک تحصیل اجباری دانشآموزان دختر منجر شده است.
مسئولان اصل ۳۰ قانون اساسی را فراموش کردند
کودکان کار و خیابان و کودکان روستایی در مناطق محروم، در شرایطی به علت فقر، از تحصیل محروم میشوند که بر اساس اصل ۳۰ قانون اساسی «دولت موظف است وسایل آموزش و پروش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد.» اما حقیقت این است که برای این کودکان، تحصیل رایگان نیست و متولی خاصی هم برای پیگیری علت محرومیت بچهها از تحصیل در کشورمان وجود ندارد.
کودکان کار و خیابان و کودکان روستایی در مناطق محروم، در شرایطی به علت فقر، از تحصیل محروم میشوند که بر اساس اصل ۳۰ قانون اساسی «دولت موظف است وسایل آموزش و پروش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد.» اما حقیقت این است که برای این کودکان، تحصیل رایگان نیست و متولی خاصی هم برای پیگیری علت محرومیت بچهها از تحصیل در کشورمان وجود ندارد.
سکوت قانون برای ملزم کردن والدین به تحصیل فرزندان
حسن موسویچلک، رئیس انجمن مددکاران ایران به ارائه راه حلهای خود در زمینه کاهش بیسوادی میپردازد و به مهرخانه میگوید: دولت برای نهادینه کردن آموزش باید از تشکلهای غیردولتی در کشور بیشتر کمک بگیرد تا آنها، پیگیر وضعیت کودکان بازمانده از تحصیل شوند و برای این کودکان کلاسهای آموزشی متناسب با وضعیت زندگیشان برگزار کنند.
حسن موسویچلک، رئیس انجمن مددکاران ایران به ارائه راه حلهای خود در زمینه کاهش بیسوادی میپردازد و به مهرخانه میگوید: دولت برای نهادینه کردن آموزش باید از تشکلهای غیردولتی در کشور بیشتر کمک بگیرد تا آنها، پیگیر وضعیت کودکان بازمانده از تحصیل شوند و برای این کودکان کلاسهای آموزشی متناسب با وضعیت زندگیشان برگزار کنند.
وی به بیان مصادیق این امر پرداخت و افزود: برای مثال اگر این کودکان، کار میکنند و نهادهای غیردولتی نتوانستهاند خانوادههایشان را راضی به کار نکردن بچههایشان کنند، حداقل میتوانند در ساعتهای استراحت کودکان به آنها آموزش دهند یا حتی افراد داوطلب و خیرخواه را برای آموزش کودکان روستایی به روستاهای محروم بفرستند.
موسویچلک با تأیید این مسئله که در حال حاضر برخی سازمانهای مردمنهاد در حوزه تحصیل کودکان فعالیت میکنند، تصریح کرد: تعداد سازمانهای مردمنهادی که که آموزش دانشآموزان را به عهده دارند بسیار اندک است و این سازمانها از آزادی عمل چندانی برای آموزش بچهها برخوردار نیستند.
رئیس انجمن مددکاری با انتقاد از سکوت قانون برای ملزم کردن والدین به تحصیل فرزندان اظهار داشت: در کشورمان هنوز هیچ قانونی برای ملزم کردن والدین به تحصیل کودکانشان وجود ندارد، البته در لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان که در سال ۱۳۸۵ تدوین و در سال ۱۳۸۷ در شورای عالی قضایی تصویب شد و در سال ۱۳۹۰ از دولت به مجلس رفت و هنوز تکلیفش مشخص نیست، تعریف قانونی والدین بدسرپرست مشخص شده است و اگر پدر و مادری مانع تحصیل فرزندشان شوند، بدسرپرست محسوب میشوند و میتوان با آنها برخورد قانونی کرد.
اقدامات دولت برای باسواد کردن دختران محروم از تحصیل
البته در این سالها فارغ از تمام مشکلاتی که در مسیر باسوادکردن افراد وجود داشت، آموزش و پرورش اقداماتی را در خصوص بازگرداندن دختران جامانده از تحصیل انجام داد.
البته در این سالها فارغ از تمام مشکلاتی که در مسیر باسوادکردن افراد وجود داشت، آموزش و پرورش اقداماتی را در خصوص بازگرداندن دختران جامانده از تحصیل انجام داد.
معاون آموزش ابتدایی وزیر آموزش و پرورش دولت دهم در خصوص این اقدامات گفت: دفتر معاونت ابتدایی در راستای پوشش تحصیلی این کودکان، اقدامات متعددی از جمله تدوین طرحی تحت عنوان “آموزش غیرحضوری” در دوره راهنمایی و متوسطه، همچنین به طور خاصتر در دوره ابتدایی تحت عنوان پوشش تحصیلی “کودکان بازمانده از تحصیل و کودکان کار” به ویژه با رویکرد آموزش دختران اقدام کرده؛ ضمن آنکه برنامههایی با رویکرد تربیتی، جهت آگاهیبخشی به اولیا و تشریک مساعی آنها در ادامه تحصیل و جذب فرزندان آنها، تدوین شده است.
اولین گامها برداشته شود…
باور کنید این دخترکان سرزمینمان مقصر وضع موجود نیستند، بلکه باید مسئولین راهی برای حل مشکل دخترانی که به خاطر فقر و نابسامانی خانواده از تحصیل باز میمانند و آمارشان به درستی در وزارت آموزش و پرورش یافت نمیشود، ارائه دهند.
باور کنید این دخترکان سرزمینمان مقصر وضع موجود نیستند، بلکه باید مسئولین راهی برای حل مشکل دخترانی که به خاطر فقر و نابسامانی خانواده از تحصیل باز میمانند و آمارشان به درستی در وزارت آموزش و پرورش یافت نمیشود، ارائه دهند.
به طور حتم نمایندگان مجلس و مسئولین آموزش و پرورش با تصویب قانونی در این زمینه خواهند توانست اولین قدم را برای کاهش بیسوادی دختران محروم از تحصیل بردارند و خواندن و نوشتن را به رؤیای دستیافتنی برای دختران بازمانده از تحصیل تبدیل کنند و در این میان نباید بازوی کمکی سازمانهای مردمنهاد را فراموش کرد.
به امید روزی که همه دختران محروم از تحصیل بتوانند این گزارش را بدون غلط از ابتدا تا انتها بخوانند.
مهرخانه/ ۱۸ شهریور ۱۳۹۲
لینک مطلب :
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر