۱۳۹۱ اسفند ۶, یکشنبه

شهلا دانشفر: طرح كذايي حجاب و عفاف و هشت مارس





شهلا دانشفر 
روزی نیست که به سر تیتر خبر ها نگاه کنیم و گفته ای از دست اندرکاران رژیم اسلامی اندر باب حجاب و اینکه اي داد حجابها کنار رفته و اسلام بر باد رفته است، را نبینیم. این هفته نوبت "صمد مومن بالله" (!!) معاون دانشگاه آزاد بود که در باب رعایت حجاب از سوی دانشجویان سخن بگويد. او در گفتگو با خبرنگار مهر، از تصویب طرح عفاف و حجاب در دانشگاه آزاد اسلامی خبر میدهد. سخن گفتن از تصویب صد باره چنین طرحهایی به روشنی اعترافی دیگر بر شکست طرحهایشان برای اسلامی کردن دانشگاه ها است. جناب "مومن بالله" برای اجرایی کردن قانون حجاب اجباری شان و اسلامی کردن دانشگاهها ظاهرا راهکار جدیدی یافته و بعنوان عامل اجرایی طرحهایشان در این خصوص از سه لایه استادان، کارکنان و دانشجویان سخن میگوید. ظاهرا تنها راهی که برای وی باقی مانده است اینست که "استاد بايد از دانشجویی که حجاب را رعایت نمیکند بخواهد که در کلاس درسش حاضر نشود". او در توضیح این موضوع بطور ابلهانه ای تلاش دارد تا با مسئول قراردادن استادان و کارکنان دانشگاه بعنوان بازوی اجرایی طرحشان، استادان و دانشجویان را مقابل هم قرار دهد تا بلکه شاید از این طریق توفیقی برای پیشبرد طرحهای ارتجاعی شان پيدا كند.

طبعا دلیل چنین هذیان گویی هایی هم به روشنی اینست که از فرماندهای ارشد نیروی انتظامی و پلیس تهران و حراست و بسیج دانشگاه و غیره تا کنون کاری ساخته نبوده است و وضع حجاب و بهتر است بگویم بیحجابی در دانشگاه ها به جایی رسیده است که ناگزیر کسانی چون "مومن بالله" را به فکر تصویب چنین طرحهایی انداخته است. اما موضوع هر چه که باشد، قدر مسلم اینست که شکست چنین طرحهایی از پیش روشن است.
تا آنجا که مساله به حجاب بر میگردد رژیم اسلامی در این عرصه و تبدیل آن به پرچمی برافراشته در سطح جامعه شکست خورده است. نگاهی به فضای کل جامعه به روشنی این را بیان میکند. یکی از مراکز مهم این شکست نیز دانشگاههاست و "مومن الله" آشکارا نیز دارد به این شکست اشاره میکند. از همین روست که اینان هر بار با مصوبه ای جدید و با تمهیداتی تازه به سراغ طرحهایی چون عفاف و حجاب میروند. در مورد اینکه این بار دیگر با قطعیت بیشتری عمل خواهند کرد و با بدحجابان برخورد جدی خواهد شد و غیره رجزخوانی ها میکنند. نیروی انتظامی و پلیس تهران و شهرستانها و همه قوایشان را هم برای اجرای طرحهایشان بسیج میکنند. اما باز بعد از مدتی می آیند و بر شکستشان اذعان میکنند. آنوقت می بینیم کمیسیونهایشان به راه می افتد، دوباره بحث در مورد مساله "حجاب" و "بیحجابی" در کمیسیون ویژه مجلسشان بالا میگیرد.
فرماندهان ارشدشان را احضار میکنند. یکسری ضوابط و قرار و مدارهای جدید میگذارند و به این ترتیب این دور تسلسل و داستان زندگی رژیم اسلامی در طول سی و چند سال حاکمیتش شده است. طبعا اين حكومت توحش اسلامي با هربار آوردن و بردن اين طرحها يك مشت تعرض و دستگيري و توهين و تحقير را به زنان اعمال ميكند. اما با وجود اين بنا به اعتراف هرروز امام جامعه ها و وزرا و كاربدستان كثيفش، حجاب اسلامي وسيعا در ايران به سخره گرفته ميشود و رعايت نميشود. اين داستان جنگی هر روز در کوچه و خیابان بر سر حجاب است. اوضاع آنچنان حاد شده که خود به یکی از موضوعات داغ نزاعهای درون حکومت تبدیل شده است. هرروز به هم هشدار میدهند که حواستان باشد که مبادا جوانان ناراضی شوند، حواستان باشد و مبادا به ناآرامی ها شدت داده شود و غیره. و می بینیم که چگونه فریادشان از خداناباوری جوانان و کنار گذاشته شدن حجاب زنان بلند شده است. میخواهم بگویم که این جدالی است که امروز شدیر تر از هر وقت در جریان است و کابوس عصیان جوانان و شورش گرسنگان خواب را از چشم تک تک سران این رژیم ربوده است.
به گفته های "مومن الله" معاون دانشگاه آزاد نیز باید در متن چنین شرایطی نگاه کرد. گفته های او در چگونگی اجرایی کردن طرح حجاب و عفافشان و مسئول کردن استادان و کارکنان و دانشجویان در قبال انجام این کاربه روشنی بیانگر بلاهت و ناتوانی این جنابان است. روشن است استادانی که خود زیر فشار خفقان و قوانین ارتجاعی اسلامی له شده اند و خود نیروی اعتراضی بزرگی علیه وضع موجودند، همراه چنین طرحهای ارتجاعی ای نخواهد بود. به همين دليل در طول مبارزات دانشجویان علیه تبعیض جسنیتی و قوانین ارتجاعی اسلامی، استادان بسیاری هستند که از کار خود اخراج، دستگیر و زندانی شده اند. بعلاوه آنجایی هم که استادی از قماش خودشان گستاخی انجام چنین کاری را داشته باشد، طبعا با موج اعتراضات دانشجویان روبرو خواهد شد و جایش دیگر در آن دانشگاه نخواهد بود.

اما گفته های کسانی چون "مومن بالله" معاون دانشگاه آزاد و کامران دانشجو و دیگر دست اندرکاران رژم در دانشگاه ها را نباید بی پاسخ گذاشت. این بیحرمتی آشکار به همه دانشجویان و مقدمه ای بر تعرض بیشتر بر همه دانشگاه ها خواهد بود. علیه اجرایی کردن قوانین ارتجاعی اسلامی و پیاده کردن آپارتايد جنسیتی در تمام دانشگاهها باید وسیعا به اعتراض برخاست.
واقعیت اینست که یک سنگر مهم جنبش آزادی زن دانشگاههاست. جنبشی که ما نوینش میخوانیم بخاطر اینکه مدرن و انسانی است. بخاطر اینکه با خواست روشن آزادیخواهی و برابری طلبی در صف جلوی اعتراضات جامعه قرار دارد و در تحولات سیاسی جامعه نقش ایفا کرده و رژِیم اسلامی را هر روزه به چالش میکشد. اراجیفی چون گفته های معاون دانشگاه آزاد و طرحهایی چون طرح حجاب و عفاف و اسلامی کردن دانشگاهها در سطحی سراسری بايد با اعتراض و مبارزه زنان و همه جوانان و مردم روبرو شود. خصوصا اکنون در آستانه هشت مارس روز جهانی زن، بهترین فرصت است که با پرچم نه به تبعیض جنسیتی، نه به قوانین ارتجاعی اسلامی، دانشگاهها را به سنگر مهمی از گرامیداشت این روز بزرگ آزادیخواهی و برابری طلبی تبدیل کنیم.

در تمام دانشگاهها به استقبال هشت مارس برویم. صدای اعتراض خود را علیه حجاب اجباری و تبعیض و آپارتايد جنسي در دانشگاهها بلند کنیم. تمام دانشگاهها را از شعار نه به بردگی جنسی، نه به تبعیض جنسیتی پر کنیم. در اعتراض به اراجیفی چون گفته های "مومن الله" کلاس های درس را تعطیل کنیم. بصورت موضعی حجاب برگیران کنیم و دختر و پسر با هورا کشیدن اعتراض خود را به این جانیان مرتجع اسلامی اعلام کنیم. بصورت گروهی با استفاده از تجربيات قبلي در مترو ها حجاب برگیران کنیم و جواب این مرتجعین اسلامی را نه تنها در دانشگاهها بلکه در سطح جامعه بدهیم. بدین ترتیب دانشگاهها را به رنگ هشت مارس این روز بزرگ اعتراض علیه ستمکشی زن، این شکل آشکار بردگی جنسی زنان، درآوریم. زنده باد هشت مارس*

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر