۱۳۹۱ اسفند ۲۳, چهارشنبه

خروج دختران تحصیل‌کرده از ایران؛ چرا؟



اشرف بروجردی، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در نشست "سهم زنان در آموزش عالی ایران" گفته است که در ۸۰ روز اول سال ۹۱ بیش از هزار جوان ایرانی برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفته‌اند.

به گزارش روزنامه شرق، خانم بروجردی با استناد به گزارش صندوق بین‌المللی پول گفته که در سال ۲۰۰۹ ایران بین ۹۱ کشور توسعه‌یافته و توسعه‌نیافته رتبه اول را در مهاجرت نخبگان داشته است و بر اساس همین گزارش سالانه ۱۵۰ تا ۱۸۰ هزار ایرانی تحصیلکرده برای خروج از کشور اقدام می‌کنند که حدود ۴۰درصد از این مهاجران خانم‌ها هستند.

خانم بروجردی دو عامل را از مهمترین عوامل این افزایش برشمرده است. نخست تغییر در روش و سبک زندگی و به دنبال آن تمایل زنان به بهره‌گیری از موقعیتی برتر از گذشته و مقاومت بخشی از جامعه در برابر این خواست و تضییق شرایط برای دختران و قرار دادن آنان در موقعیتی که از سطح آگاهی کمتری برخوردار باشند.
برخی کارشناسان حوزه اجتماعی زنان معتقدند که افزایش محدودیت‌های آموزشی برای دختران ایرانی یکی از عوامل افزایش تمایل آنها به مهاجرت است.
عامل دیگر از نظر خانم بروجردی محدودیت آموزش برای دختران در ایران است. او می‌گوید: در یک دوره زمانی نسبت ورود دختران به دانشگاه‌ها به ۶۷درصد رسید و نگرانی‌هایی را برای دولتمردان به وجود آورد که باعث شد بدون در نظر گرفتن تبعات روانی و اجتماعی دست به محدود کردن ورود دختران به دانشگاه‌ها بزنند.

اگر چه گروهی از کارشناسان آموزش عالی کشور با این نظر خانم بروجردی مخالفند ولی موافقان نیز به مستندات متعددی برای تائید این نظر اشاره می‌کنند. آنها معتقدند که مخالفان حضور دختران در دانشگاه‌ها، با محور دانستن خانواده، تحصیلات دانشگاهی را در دو محور تهدید کننده خانواده می‌دانند؛ افزایش سطح توقع و اشغال فرصت‌های شغلی که متعلق به مردان است. به همین دلیل با ارائه سیاست‌ها و راهکارهای گوناگون تلاش می‌کنند تا جای ممکن حضور زنان را در دانشگاه‌ها محدود کنند.

حضور دختران در دانشگاه، نوعی تهدید برای خانواده

در بدنه مدیریتی کشور گروهی بر این اعتقادند که دانشگاه و تحصیلات عالی برای دختران تهدید کننده کیان خانواده و اشاعه دهنده مفسده‌های فراوان در جامعه است. زیاده‌خواهی، تنوع طلبی، استقلال طلبی، عدم تمکین از سنت‌ها، و ارتباطات آزادانه در سطح جامعه حاصل تحصیل دختران در دانشگاه‌هاست که مستقیم یا غیر مستقیم کانون خانواده را نشانه گرفته است.
حسین انواری سرپرست کمیته امداد امام خمینی (ره) در گفت و گویی با ایسنا، با اشاره به روند رو به رشد آمار "طلاق" در میان زوج‌های جوان با انتقاد از رواج "مدرک گرایی" در کشور و تشویق دختران به کسب مدرک دانشگاهی، می گوید: به بهانه مدارک دانشگاهی سرمایه‌گذاری‌های تخریبی زیادی روی دختران جوان انجام می‌شود.
نورالله حیدری دستنایی عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی نیز در مصاحبه‌ای با خبرگزاری مهر گفته است که: اگر تحصیل بعنوان یک نقطه کمال برای دختران در نظر گرفته شود، این ایرادی ندارد اما نکته اینجاست که همزمان با ادامه تحصیل زنان میل به اشتغال در آنان ایجاد می‌شود و این به جایگاه خانواده آسیب می‌زند.
آقای حیدری دستنایی با تاکید بر اینکه حضور دختران در دانشگاه‌ها از جهتی نوعی تهدید به شمار می آید، می گوید: در شرایطی می توان از تحصیل دختران بعنوان تهدید یاد کرد که موقعیت تحصیل برای مردان فراهم نشود و بخشی از این امر ناشی از سیاست وزارت علوم است که باید در جهت نیازسنجی جنسیتی و بازار کار برخی رشته های مورد نیاز را تصویب کند. جامعه هم باید شرایطی متناسب با جنسیت دختران فراهم کند که تنها راه رسیدن به مطلوب را در دانشگاه نبینند و اگر ورود به دانشگاه را انتخاب می کنند در رشته هایی تحصیل کنند که مورد نیاز جامعه زنان باشد.
شهلا کاظمی پور رئیس مرکز مطالعات جمعیت شناسی آسیا و اقیانوسیه وزارت علوم برخلاف آقای حیدری تحصیل را تهدید کننده خانواده نمی‌داند (حداقل در ایجاد تاخیر در ازدواج) و معتقد است که علت اصلی تاخیر در ازدواج زیاده خواهی دخترهاست و ربطی به تحصیل ندارد او می‌گوید: ممکن است دختر ها در پی تحصیل و رسیدن به یک کار مناسب ازدواج را به تاخیر بیاندازند اما زمانی که کار مناسب فراهم شد توقعات دیگری پیدا می‌کنند و دایره همسر گزینی شان محدودتر می‌شود.

دختران رقیب پسران در بازار کار

نکته دیگری که برای محدود کردن حضور دختران در دانشگاه‌ها به آن اشاره می‌شود، رقابت بر سر اشغال مشاغلی است که بطور سنتی بعنوان فرصت‌های شغلی مردانه محسوب می‌شدند.
موافقان محدودیت حضور دختران در دانشگاه‌ها معتقدند که نباید اجازه تحصیل در رشته‌های فنی یا مدیریتی به دختران داده شود چون این حوزه‌ها به کارهای مردانه مرتبط‌ هستند و زنان با حضور در این بخش‌ها نه تنها بازار کار را رقابتی‌تر می‌کنند بلکه به علت ماهیت این نوع کارها توانایی لازم را در اجرای آنها ندارند و با اشغال صندلی‌های دانشگاه‌ها فرصت حضور کسی که توانایی اجرای کار را دارد (مردان) از آنها می‌گیرند.
به نظر این گروه، از تبعات رقابت دختران با پسران در بازار کار، کم شدن احتمال کاریابی پسران در جامعه‌ای است که بطور سنتی مردان متولی گرداندن و مدیریت اقتصادی خانواده هستند و نداشتن شغل مناسب به معنای کاهش تمایل به ازدواج در آنهاست.
ولی آمارها این نظر را رد می کند.به عنوان نمونه اگر بپذیریم که حوزه صنعت بطور سنتی بخشی مردانه محسوب می‌شود، نتایج آخرین آمارگیری‌ها نشان می‌هد که سهم صنعت از کل اشتغال موجود در کشور به ۳۴.۲ درصد است و مردان ۹۱.۵ و زنان ۸.۵ درصد از اشتغال صنعتی را دارا هستند.
براساس نتایج طرح‌ آمارگیری نیروی کار کشور در پاییز ۱۳۹۰ در این فصل در مجموع شش میلیون و ۸۵۵ هزار و ۶۹۴ نفر از کل نیروهای کاری کشور در بخش صنعت فعال بودند. پس رقابت دختران با پسران در بخش صنعت را نمی‌توان تهدید کننده بازار کار برای مردان دانست.

واقعیت چیست؟


در برابر موافقان ایجاد محدودیت برای حضور دختران در دانشگاه‌ها برخی از کارشناسان معتقدند سیاست گذاری‌های این‌چنینی موجب پیچیده‌تر شدن اوضاع و تحمیل خسارت‌های جبران ناپذیر در آینده خواهد شد.
آنها می‌گویند که تحصیل برای دختران فقط معنای آموزشی و حرفه‌ای ندارد. آموزش وسیله‌ای است که دختران با توسل به آن موقعیت اجتماعی خود در رابطه با خانواده و اطرافیان و جامعه را تحکیم می‌بخشند. علاوه بر این تحصیل برای بسیاری از دختران، بطور خودآگاه یا ناخود آگاه، واکنش و مقاومتی است در برابر جامعه مردسالار. در حقیقت ‌"بودن‌" آنها در بعد فردی و اجتماعی به این مقاومت وابسته است.
نباید فراموش‌کرد که ایران در ١٠ سال گذشته صاحب قشری از زنان روشنفکر و تحصیل کرده شده و این گروه بر خلاف گذشته جماعتی کوچک و نخبه ساکن تهران نیست و صدها هزار دختر جوانی را در بر می‌گیرد که در سراسر ایران بعنوان پزشک، مهندس، نویسنده، پژوهشگر، کارشناس، مدیر و هنرمند به کار مشغول هستند و نماینده زن ایرانی جدید هستند که در عمل بصورت الگوی دختران جوان هم درمی آیند.
این کارشناسان باور دارند که ایجاد مانع برای ادامه تحصیل دختران موجب سرخوردگی آنها می شود که یکی از کوچکترین تبعات آن تمایل آنان به مهاجرت از کشور است.
فارغ از همه این بحث‌ها چیزی که حقیقت دارد تدوام رشد مهاجرت نخبگان ایرانی، چه پسر و چه دختر، به خارج از کشور است. نخبگانی که خبرهای موفقیت‌های آنها هر از چندگاهی موجب شادی یا حسرت دیگر هموطنان می‌شود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر